وقتی که ورزش سه هم طنز می نویسد...

دیروز خبری تحت عنوان یادداشت از پر بازدید ترین سایت ورزشی کشور (varzesh3.com) در فضای مجازی منتشر شد که در آن با مقایسه مسی و محرم نویدکیا اقدامی به تخریب پر افتخارترین مرد لیگ فوتبال ایران صورت گرفته بود، اما این مطلب بیش از آنکه به یک واقعیت یا مقایسه و یا حتی تخریب شباهت داشته باشد به یک نوشته طنز مایل تر است.
مقایسه دو بازیکن از فوتبال دو کشور وقتی قابل توجیه است که تناسبی حداقل ظاهری هم بین این دو فوتبال قابل جستجو باشد اما وقتی که قلم بجای منطق از سر ناچاری و شاید از روی غرض ورزی بر کاغذ می نگارد دیگر جایی برای هیچ سخنی باقی نمی گذارد.
وقتی حرف از مسی و اسپانیا می شود باید دید آیا در فوتبال این کشور هم حواشی بر متن غالب است یا اوضاع به گونه ای دیگر مدیریت می شود؟ وقتی سخن از قهر کاپیتان سپاهان به میان می آید و در مقابل نظم بهترین فوتبالیست دنیا در معتبر ترین کشور فوتبالی جهان مطرح می شود هر ذهنی را به یک سمت و سویی خاص سوق می دهد اما شاید در پاسخ به این یادداشت ، بیان چند نکته خالی از لطف نباشد
محرم نویدکیایی که همواره با حضور به موقع و تاثیر گذار خود سپاهان و هوادارانش را از اوج حاشیه و ناامیدی به جاده موفقیت رهنمود کرده چگونه می شود که خود حاشیه سازی می کند؟
بازیکنی که سال هاست در زبان هواداران اصفهانی با لقب "اسطوره" خطاب می شود چرا به یکباره در این شرایط مهم تیم را رها می کند و به زعم برخی بی انضباطی می کند؟
چه اتفاقی افتاده که بازیکنی که حتی رسانه های سرخ آبی نیز وفاداری وی را ستایش می کنند اینگونه هر تماسی از سمت سپاهان را رد و از برقراری ارتباط امتناع می جوید؟
شاید سوال های بالا چند جواب به همراه خود داشته باشد ؛ اما پاسخی که بیشتر خودنمایی می کند از یک مشکل بزرگ در تشکیلات سپاهان سخن می گوید، مشکلی که شاید آن قدر آسیب زننده و غیر قابل کتمان است که حتی نویدکیای وفادار را خانه نشین کرده و سبب گردیده تا محرم عطای این همه اعتبار و حمایت هواداران و نیاز تیم به وجود او را به لقای آن ببخشد.
کمی که بهتر بنگریم می بینیم که هیچ گاه در فوتبال اسپانیا، در باشگاه بارسلونا کسی فراتر از محدوده خود حرکت نمی کند و این چنین است که تعهد و تخصص در کنار هم باعث می شود که حتی اگر بزرگترین بازیکن دنیای فوتبال هم باشی مطیع فرامین و در محدوده اختیارات خود گام بر می داری و نه بیشتر.
در پایان بد نیست با چند سوال این ورق را به پایان برسانیم که چرا در یک باشگاه بی حاشیه ای همچون سپاهان به گونه ای عمل می شود که همه چیز به صورت نامعلومی به هم می ریزد از تغییر دکتر خلیلیانی که بعنوان مدیرعامل قهرمان کنار گذاشته شد تا رو شدن پرونده تخلف پادوانی و شیمبا و قهر کاپیتان محرم ؛ آیا امتداد خط این اتفاقات اخیر به سمت همان "عالیجناب خاکستری" ختم می شود؟ و آیا این اتفاقات اخیر حاصل یک سری بی توجهی در همین اواخر است یا مانند جوشی چرکین است که پس از مدت ها سر باز کرده و... ؟