سپاهان و گمشده فوتبال ايران


رسيدن سپاهان به فينال جام حذفي كشور به قيمت حذف استقلال آن هم در تهران و رقابت پاياپاي با همين تيم پرمهره پايتخت بر سر عنوان قهرماني ليگ برتر كشور و پيش افتادن ولو موقتي از آبيها در صدر جدول ردهبندي ليگ جديدترين سند شايستگي اين تيم اصفهاني و قوت تشكيلاتي آن است و خصلت دوم چيزي است كه معمولاً در فوتبال ما نظير آن چندان ديده نميشود و شكست سنگين اخير برابر الاهلي عربستان در ليگ قهرمانان آسيا كه حذف سپاهان را در اين پيكارها بسيار محتمل ساخت نيز تغييري در رايزني فوق ايجاد نميكند و از ارزشهاي ياران نويدكيا و خلعتبري به هيچ روي نميكاهد. حتي امير قلعهنويي به رغم مغبون شدن از استمرار اين قوت تشكيلاتي، در مصاحبههاي قبل و بعد از بازي اخيرش با زردهاي اصفهاني در نيمه نهايي جام حذفي از اين ويژگي بارز رقيب تعريف و تأكيد كرد كه به عنوان فردي كه خودش 2 سال سرمربي سپاهان بوده بهتر از هر كسي ميداند چقدر اين باشگاه در اين زمينه قوي و صاحب برنامه و متكي بر نظم است. در هر دو سال مورد بحث سپاهان قهرمان ليگ شد اما وقتي ژنرال رفت و سپاهان با زلاتكو كرانچار هم فصل پيش قهرمان ليگ شد و امسال نيز در مسير فتح هر دو جام داخلي قرار گرفته است، بيش از پيش ثابت شد كه سپاهان نه وابسته به افراد بلكه ابتدا متكي بر كار تشكيلاتي قوي خود است و چون اين عنصر پايهاي و كيميا مانند در فوتبال ما را دارد بنابراين ساير اعضا و نيازهايش را هم كه مربيان و بازيكنان مجرب است، كم و بيش و دير يا زود به خدمت ميگيرد و با استفاده درست و اصولي از آنها به سوي اهدافش ميرود. سپاهان كه بر همين پايه در فصل دوم ليگ برتر با مربيگري فرهاد كاظمي هم قهرمان شد و با اين مربي در جام حذفي هم به قهرماني رسيد و با لوكا بوناچيچ كروات نيز در سال 2007 نايب قهرمان آسيا شد، ميتواند به لحاظ كار تشكيلاتي يك الگو براي ساير باشگاههاي ما هم باشد. كار مستمر و تلاش حساب شده به سپاهان اجازه داده كه حتي از كوچها و جابجاييهاي اندك مديرعاملانش هم تأثير منفي نپذيرد و امروز عليرضا رحيمي با همان كارآيي و توفيق در اين سمت كار ميكند كه حدود 10 سال محمدرضا ساكت ميكرد البته ساكت هم در اين مدت بيكار ننشسته و به باشگاه زيرمجموعه و به روايتي دوم سپاهان (فولاد ماهان) كوچ كرده تا آنجا نيز آبادتر و قويتر شود. تجربيات گرانقدر سپاهان از اواسط دهه 1370 شمسي به بعد به ما ميگويد كه اگر باشگاهي بتواند منطق و اصول و استحكام تشكيلاتي را پشتوانه كارش سازد و براي دراز مدت برنامه بريزد و فقط كوتاه مدت را نبيند و در همه زمينهها و ردهها كار كند لاجرم و سرانجام پيروز خواهد شد و اين امر ردخور ندارد و شايد دير و زود داشته باشد اما سوخت و سوز ندارد. اين تواناييها سپاهان را قادر ساخته كه در عين درخشش و خبرسازي دايمي در فوتبال در ساير رشتهها هم تيمداري كند و در آنها هم (مثل هندبال) قهرمان شود يا لااقل جزو مدعيان باشد. اين در حالي است كه مثلاً تيمداري دو باشگاه پرادعا و پرهزينه و پرطرفدار تهراني در ساير رشتهها يا با كمترين نتايج همراه بوده و اگر با يكي دو نتيجه مقطعي همراه شده، استمراري نداشته و با رسيدن اولين فشار مالي و لزوم صرفهجويي تصميم به انحلال اين تيمها گرفته شده و فقط فوتبال برايشان مانده است و كلي حاشيه و دردسر و دستهاي نيازشان همواره به سوي نهادهاي دولتي گرفته شده و هر مقدار هم كه بگيرند، بلافاصله خواهند گفت كه كم است و باز ميخواهند و استدلالشان اين است كه چون بيشترين هوادار را دارند به تبع آن حق دارند كه پيوسته پولهاي نجومي از دولت و بازوي اجرايي آن در ورزش (وزارت ورزش) بگيرند و به محض اينكه تأخيري در اين قضيه بيفتد وزارتخانه را متهم به ناديده گرفتن وظايفش ميكنند و معلوم نيست كه در صورت اجراي طرح سالها به تعويق افتاده خصوصي و خودكفا شدن سرخابيها و واگذاري سهامشان به متقاضيان، مديران به شدت عادت كرده به پولهاي دولتي استقلال و پرسپوليس با وضعيت و ساختار مالي جديدشان و لزوم راهاندازي چرخههاي اقتصاديشان بدون كمكهاي دولتي چطور كنار خواهند آمد. آنچه مسلم و دور از هرگونه ترديدي است، بد و كم ثمر بودن فصل رو به پايان براي استقلاليها به لحاظ مالي و شكوفايي فزونتر ورزشي و حتي پولي سپاهان در شرايط دشوار اقتصادي كشورمان و پيش افتادن مجدد و چشمگير طلاييهاي اصفهان از پرسپوليسيها آن هم در سالي است كه قرمزها بهترين شرايط مالي سالهاي اخير خود را تجربه كردهاند. بله، سپاهان گمشده فوتبال ايران را در مشتش دارد و آن قوت مديريت و صحت كار تشكيلاتي است. چيزي كه بقيه باشگاههاي ما يا اصلاً آن را ندارند و به جاي «باشگاه» بودن فقط «تيم» هستند يا دارند اما نمونه ضعيف و پراشتباه و فاقد قدرت آن را دارند.