التماس دعا
پیاده تا عرش در شب آرزوها
شبی در کویر دلهای شکسته، ستارگانی به لرزه در آمدند؛ خداوند هم آن شب را شب آرزوهایمان قرار داد، شب بخشش بسیار... نه اینکه بدانی سرنوشت ، از سر نوشته نمی شود که شاید خدا آرزوهایمان را در سرنوشت، نوشته است...
امشب در عرش، ستاره ها فراوانند و چشمک زنان نظاره گرند. طوفان خموش و بی حرکت است؛ او منتظر است با سوسوی ستاره ها، امید طلایی را به دلهای شکسته هدیه کند... در فرش فرشتگانی دست به دعا، چشم بارانی، بغض در گلو امابا اطمینان به خدایشان، لبخند به لب بر سجاده ی سبز استغفار، آرزوهایشان را طلب می کنند... آرزوهایی که نردبانشان برای رسیدن به عروج را فراهم می کند...
زمزمه بر لب ذکر هایی می گویند؛ اما ناله هایشان اشک آسمان را در خواهد آورد... به بزرگی آرزوهایشان نمی اندیشند آنان به بزرگی خدایی می اندیشند که آرزوها را برآورده خواهد کرد...
پس صدایش کن، او منتظر توست، منتظر شنیدن آرزوهایت، خنده هایت، گریه هایت، استغفار هایت، ندبه هایت، ابراز عشق و ایمان و اظهار بندگی توست... ما برای عروج به آسمان آفریده شده ایم، خدایمان زمین گیر شدنمان را نمی پسندد...
در شب لیلة الرغائب، مجموعه همکاران و یاران پایگاه خبری طوفان زرد را هم از دعاهایی طلایی و خیر خود بی بهره نگذارید؛ باشد که امشب آرزوهایتان مورد لطف درگاه حق تعالی قرار بگیرد.
التماس دعا