1، 2، 3؛ حرکــــــــــــــــــــت...

در این ایام نقل و انتقالات، خبرهایی به گوش می رسد که برای سپاهان و سپاهانی ها ناخوشایند و غیرقابل تحمل است؛ که پس از نمایش ناپسند، صبرمان را سرازیر کرده و دیگر طاقتمان را بریده است. سکوت باشگاه و مدیرعامل در کلام و حرکتشان افکارمان را به سوی حوالی بی خبری ها سوق می دهد. بودن ویسی و آنکه می دانیم سنگ تمام گذاشته دلگرمی برایمان است تا کمی متحمل بودن فشار ها رو به سهولت حرکت کند.
لیگ 15، فیلم درام طلایی پوشان بود که با وجود غم انگیز بودنش، برای رقیبان خود شادی نیز بخشید.
آکتور هایمان تلاش کردن تا در آمفی تاترهای مختلف طبق پیس و نمایشنامه پیش بروند و پلانی بسازند خاطره ساز خوشی ها... فیلممان صدر طلایی نام داشت که ناگهان به سبب ناآگاهی نویسنده ی جدیدمان ایگور استیماچ، نمایشنامه جور دیگری پیش رفت، نام فیلم به سقوط آزاد مبدل شد و در سینماهای اصفهان روی پرده رفت.
گریمی کاملا متفاوت، رل و نقش طلایی پوشان سپاهان را تعویض کرد و اخبار باشگاه سانسور شده به دستمان رسید تا فیلممان سوژه شود و جایگاه تماشاگران پر. آنونس جذابی ارائه شد از مختصر زیبایی های اتفاق افتاده که با وجود کمبود سکانس های طلایی، به دل مخاطبان این فیلم ننشست تا تصمیم برآن گرفته شود که با فلش بک، اوضاع تراژدی سپاهان را به کمدی تبدیل کنند و بشویم مسخره ی عام و خاص...
زاغی نژاد، دستیار کارگردان تا برگشت ناامیدانه ی ایگور، سن را در دستان خود گرفت اگرچه او هم نتوانست با کمک بازیگر محبوب نقش اول خود، محرم، دل مخاطبان فیلم را به دست آورد و مهری بر رضایت مندی آنان بزند.
مدیر پروژه تعهدی گرفت تا بازیگری چون امیرحسین کریمی ، آرتیست پر هوادار تنها نقش عملی داشته باشد نه تئوری، تا تیتراژ با حال او بخواند: من دهان باز نکردم که نرنجی از من....
که روزنامه ها تیتر بزنند فیلم کم فروش سپاهان در سراسر کشور منتشر می شود، با حضور هادی عقیلی در پرسپولیس!، محرم در راه تراکتور! و احتمال حضور افتخاری حاج صفی در میان آبی ها....
دوبلور آرتیستانی چون احمدی که نقش او را سپاهانی معرفی کرد و بودنش برای پیکانی ها را تکذیب اما ناگهان ورق برگردد و تماشاگران را غافلگیر کرده، در سنگر شاگردان جلالی قرار گیرد؛ در میان این کشمکش ها رفتن کریمی گره افکنی دوباره می کند و راهی کرواسی تیم دیناموزاگرب می شود. بازیکنی که اسمش در تیتراژ آغازین بُلد شده بود.
هادی، محرم، احسان؛ آنانی که نه اسمشان در تیتراژ آغازین به چشم خورد و نه در تیتراژ پایانی....گره افکنی هایی که تا به امروز و پایان فیلم غم انگیز، هنوز گره گشایی نشده است و تماشاگرانی که با چشمانی اشک بار صحنه را ترک کردند؛ کارگردان عوض شده و قطعا سناریو بهبود بخشیده می شود. اینک احتمال می رود ویسی از مقدمه شروع کند از همان اولِ اول کـــــــــــــــــات کند.
اینبار بازیکنانمان بشوند ستاره صحنه ، ویسی با حضور در لوکشینی طلایی همه را به پیش بخواند: 1، 2، 3؛ حرکـــــــــــــــــــــــــت...