چه مهم است وقتی روزها بی تو به سر شود؟
بدرود کاپیتان طلایی...
یادت هست روزی چه ها نوشتم؟!... از معنا شدن خوشی هایمان با تو تا صرف افعال پیروزی... از قهرمانی در نقش جهان تا گام هایت برای همدلی روز های طوفانیمان...
چه مظلومانه رفتی وقتی نقش جهانمان برای کاپیتانمان آماده نشد... خداحافظی شکوهمندی نبود و تنها هوادارانی که عاشقانه فریاد سر می دهند: محرم نویدکیا سرور کل آسیا...
آن موقع که رفتی، حسی برایمان آشکارا بود که امیدی را برای بودنت باقی گذاشته ای اما حالا که اینگونه سخن به میان آوردی؛ فهمیدم جای گله و سخنان بیهوده و شایعات برخی ها نیست این تصمیم سلطانی است که یه دنیا به پایش طلا میریزند...
از تمام عشقمان که بگویم امروز هیچ ذوقی برایم در دربی نبود... بی اهمیت بودن نتیجه... چه مهم است وقتی روزها بی تو به سر شود... چه اهمیتی دارد وقتی ببازیم چراکه میدانیم بازیکنان زردپوشمان هم تمرکزی برای بازی بدون تو ندارند...
امروز چهارصدمین روز بازی توست و همچنان عدد 4 خودنمایی می کند در تمام لحظه های که تو باشی...
قطعا دور افتخارت تلخ ترین صحنه ی فوتبالی عمر من است...تلخ ترین خاطره بودنت...
یادت هست؟!...ما قرارمان به ساحل رساندن کشی امید بود... قرار بود چای و صبحانه بیداری ها با من باشد و نشان راه امید با تو...
اینکه بیایم و تیترهای مختلف ببینم؛ مبهوت شدنم طبیعی است... قانع شدم محرم... از اینکه برای ارتش هوادارانت حتی با درد هم کولاک کردی اما سخت است...
سخت است تحمل بازی ها بدون حضور تو چه در سرزمین سبز و چه در نیمکت های ذخیره...
درک آنکه نیستی، کابوس تکرار نشدنی پس از اندک مدت است...
با غیرت اصفهانی ات چه غوغایی به پا کردی تا همیشه بهترین باشی... تک بودی و تک ماندی و این کم چیزی نیست در یاد های عاشقانت...
برایمان رفتن معنا ندارد اگر نامش را می گذاریم رفتن یعنی بازگشتی را در پس آن میبینیم و به آن دلخوشیم...
نمی دانم چرا تا دلم گرمت می شود بازهم عزم رفتن می کنی اما همیشه با تمام وجودم با تمام احساسم برایت بهترین ها را آرزو دارم... میدانم تو دلسوزترین طلایی تکرار نشدنی هستی و بازهم به کادر سپاهانی هایمان اضافه خواهی شد...
راستش را که بخواهی در کنار بهت زده شدنم دلخوری ندارم... خیلی وقت است که عشقت به بازی ها خلاصه نمی شود...
از جانب تمام هواداران طلایی می گویم: تو تنها اسطوره طلایی تکرار نشدنی هستی که طوفانم را با گام های پر افتخارت آرام می کردی...
از عکس بدستان برای بازگشتت تا پاک کردن آن برنامه شوم نود...
اینجا زاینده رودی از عشق برایت می جوشد... میدانیم که روزی نه، به زودی برخواهی گشت... نویدی خواهی آور تا کیایی کنی به وسعت یک دریا... همان دریای عشق...
دلبری کردی و تمام فوتبالم ساخته شد... از پاس هایت، شوت ها و هد هایت... تک تک ثانیه های با تو بودن هیچ گاه در هیچ شرایطی فراموش نخواهد شد...
در زمان نبودنت 4 را به اعداد سعد و خیرمان می افزاییم... خاطراتت را قاب می کنیم و ما منتظر مرد به تمام معنای خاطره هایمان مینشینیم...
حالا هرچقدر می توانی زودتر به آغوش این خانواده بزرگ بازگرد...
دلهایمان برای بهترین طلایی ایران می تپد...
بدرود کاپیتان طلایی... خدا پشت و پناهت مرد اصیل سپاهان...