نگاهی بر آنچه در هفته نخست ليگبرتر گذشت/ از حواشی ِ آغاز تا سوتی ِ عادل!


آنجا كه فردوسیپور با كولهباري از ادعا، بازی تراکتور و پرسپولیس را نمایش تیم ملی میداند، در صورتی که تنها یک نفر از 22 بازیکن تیم ملی در زمين است!
1-در بالای جدول حضور اسقلال، سپاهان و پرسپولیس به دلالیل مختف قابل پیشبینی خواهد بود. استقلال مثل سال گذشته برد. خریدها نشان داد به خوبی ِ بازیکنان سال گذشته نبوده که هر دو گل آبیها را پسران خود استقلال زدند. اگر چه قلعهنوعی با بازی دادن به قاضی سر حرف خود ایستاد اما این بازی نشان داد شمایل جباری را باید تن حیدری کرد.
2-پرسپولیس هم گوشهای از بازی داییوار را نشان داد. دایی چه در دوران بازی و چه دوران مربیگری نشان داده که از هیچ قاعده رسمی پیروی نمیکند و آنگونه گل میزند و میبرد که كمتر كسي حدسش را بزند. سید صالحی نه برای خود که برای دایی گل زد تا حالا اگر انصاریفر برگشت دایی به او بگوید خرید من این بود و گل هم زد. اما در باقی خطوط مشکلات نمایان خواهد شد. فقط کمی سنبه پر زورتر میخواهد که تراکتور این کاره نبود. سپاهان نشان داد مسیر را میرود و حتي اگر ببرد هم کرانچار داد و بیداد راه میاندازد تا تیمش از مسیر موفقیت خارج نشود.
3-اولین بازی جباری و حمودی و عقیلی به سود آنها بود. حمودی گل زد و عقیلی برنگشته کاپیتان شد. اگر جباری نبود و حالا که نویدکیا هم نیست، نمیشد با این قاطعیت از موفقیت سپاهان گفت. تراکتور نشان داد راه سختی برای موفقیت و راه سادهای برای استیل اذین بودن پيش رو دارد. تیمی بیهویت که تماشاگرانش هم کمکی به حالشان نکرد. تیم هفتاد و دو ملت. تیمی که اف 14 آنها با بمب اتمی به تیم خودش خورد. این تازه اول راه است. البته جلالی نشان داده علی رغم زبان شیرین و با کلاس خود، رسم بازی را بلد است. از این هفته باید منتظر جوسازیهای او بود.
4-ملوان، فجر وداماش نمایشی در خور خود ارایه دادند. تیمهایی که هستند تا باشند و جایی که مدیر داماش بگوید کسی برای باخت آنها ناراحت نمیشود دیگر حرفی نمیماند. شرایط فجر هم همین است. کسی غصه انها را نمیخورد. اما ملوان متفاوتتر است و بی شک حامیان بهتری دارد. اما مشکلش با مدیران بیهویت این تیم است. مدیرانی که بر ای باخت بهانههای دم دستي را آماده دارند.
5-ذوبآهن و فولاد اگر چه باختند، اما شرایط کلی نشان میدهد که باید برای آنها احترام قایل شد. فرکی معلوم نیست این همه سال کجا بوده و چه میکرده. فولاد سبک خاص خود را دارد که آدم را یاد تیمهای هلندی میاندازد. می آیند و ستاره میشوند و ستارهها را نشان میدهند و بعد میروند و دوباره بعد چند سال دوباره سر بلند میکنند. از آنطرف بوناچیچ با آن اخلاق تندش نشان داده که اگر اجازه دهند، کارش را بلد است. اما به شرطی که دست او را باز بگذارند.
6-استقلال خوزستان و فولاد گستر، تازه واردهای متفاوت بودند. ویسی تجربه کرد جوانها معجزه نمیکنند و حالا مدرسه پیرمردها را راه انداخته. پیرمردهايي با استعداد، که میتوان به قدرت اثبات آنها ایمان آورد. مبعلی و میداوودی میخواهند نشان دهند تمام نشدهاند و آز انطرف ویسی بگوید جرقه نبوده. اما حکایت خطیبی بیشباهت به ویسی پارسال نیست. خطیبی میخواهد نشان دهد با اتکا به جوانی، لیگ را طی میکند. اما این راه به معجزه شبیه است. مثل حضور در اواخر بازی خودش که تمام راهها باید به او ختم شود. حیف جوانی خود و تیمش است. فوتبال بیرحم است.
7-صبا و نفت اگر چه روز اول را بردند اما این قصه سر دراز دارد. مایلیکهن اینبار بی سر و صدا کار میکند. مثل گل محمدی. هر دو میخواهند بگویند پرسپولیس قدر آنها را نه میداند و نه خواهد دانست. پس برای این قدرشناسی باید صبر کرد. حکایت باقی تیمها مثل لیگ خودمان است. چند هفته اول مشغول شناخت هستیم. در هفتههای میانی مصدومیت و شانس و داور دخیل هستند و در هفتههای پایانی فرسایش لیگ و بيان اين نكته كه جواب نگرفتیم!!
حالا با این لیگ، جام جهانی را چه کنیم؟
براي حسن ختام اين گزارش بد نيست به سوتي هفته نيز اشاره كنيم. آنجا كه فردوسیپور با كولهباري از ادعا، بازی تراکتور و پرسپولیس را نمایش تیم ملی میداند، در صورتی که تنها یک نفر از 22 بازیکن تیم ملی در زمين است؛ با اين شرايط از جواد خیابانیها -که در تمام شهرستانها تکثیر شدهاند- چه توقع...؟؟!