سپاهان یک سر و گردن از باشگاههای ایران بالاتر است
محمود کریمی: محرم روزی سرمربی سپاهان خواهد شد
"هتریک می کنه...چهار بر یک به نفع سپاهان...با ۹ بازیکن هم به پرسپولیس گل می زنن" این جملات شاید به یاد ماندنی ترین دقایق گزارش تلویزیونی بازی های سپاهان در تاریخ باشد. لحظاتی که محمود کریمی آن را در قاب خاطرات همشهریانش ترسیم کرد.
به گزارش پایگاه خبری طوفان زرد و به نقل از خبرنگار ایمنا، محمود کریمی یکی از نامهای محبوب میان هواداران سپاهان است و او را میتوان هم رده محرم نویدکیا و هادی عقیلی به عنوان اسطوره باشگاه سپاهان نام برد. مهاجم تند و تیز نسل طلایی فوتبال اصفهان، با همتیمیهایش برای نخستین بار انحصار قهرمانی پایتخت در لیگ را شکست و تا یک قدمی فتح جام باشگاه آسیا پیش رفت.
اولین ایرانی گلزن در فینال لیگ قهرمانان آسیا و با ۱۱ گل بهترین گلزن تاریخ طلایی پوشان اصفهانی در این رقابتها شد و با سپاهان پا به مسابقات جام باشگاه جهان گذاشت. کریمی تنها بازیکن ایرانی لقب گرفت که توانسته در مسابقات جام باشگاه جهان گل بزند تا نامش را در تاریخ ثبت کند. در آزادی و در نیمه نهایی جام حذفی از روی نیمکت بلند شد و در ۹ دقیقه مقابل پرسپولیس هتریک کرد تا نتیجهای به یادماندنی را رقم بزند.
روند درخشان او اما با یک مصدومیت شدید به پایان رسید تا در ۳۰ سالگی کفشهایش را بیاویزد. پس از آن به عنوان دستیار کنار دست قلعه نویی و کرانچار نشست و ویترین افتخارهایش را پر بار کرد. نکته قابل توجه درباره محمود کریمی این است که نام او تنها در یکی از قهرمانیهای لیگ و جام حذفی تاریخ سپاهان به چشم نمیخورد.
او که سالها با لقب "محمود آتش پاره" میان هواداران سپاهان شهرت داشت، بر خلاف لقبش زندگی کاملاً آرام و به دور از تنش دارد و قصد بازگشت به فوتبال را ندارد.
این روزها، شغل آزاد خودش را دارد. کریمی خیلی هم اهل صحبت با رسانهها نیست و از آخرین مصاحبه اش دو سالی میگذرد، اما محمود کریمی میهمان دفتر خبرگزاری ایمنا بود و گفت و گوی مفصلی با او انجام شد که بخش اول آن که مربوط به دوران بازی کردن اوست قبلا منتشر شده و اکنون بخش دوم صحبتهایش که به مرور دوران مربیگری و وضعیت فعلی سپاهان مربوط است را در ادامه میخوانید:
در این سالها مدیریت سپاهان بر خلاف گذشته که از ثبات برخوردار بود، بارها عوض شده و به نظر کمی در آن ضعف وجود داشته است، نظر شما چیست؟
خیلی خوب اشاره کردید. ما تا سالها مدیرعامل موفقی به نام آقای ساکت را داشتیم. ایشان تقریباً ۱۰ سال در باشگاه بود و در این مدت تیم ثبات و ساختار داشت و قدرتمند بود. متأسفانه بعد از این دوره، مدیریت که نقطه قوت باشگاه سپاهان بود، به نقطه ضعف سپاهان تبدیل شد.ما تا سالها مدیرعامل موفقی به نام آقای ساکت داشتیم. ایشان تقریباً ۱۰ سال در باشگاه بود و در این مدت تیم ثبات و ساختار داشت و قدرتمند بود. متأسفانه بعد از این دوره، مدیریت که نقطه قوت باشگاه سپاهان بود، به نقطه ضعف سپاهان تبدیل شد. چرا که مدیرها پشت سر میآمدند و یک فصل ممکن بود دو مدیرعامل عوض میشد. به نظر من مشکلات فوتبال ما و باشگاه سپاهان در سالهای اخیر که دیگر نتوانست مثل دورههای قبل موفق باشد، به طور کامل مربوط به ضعف مدیریتها و جابجاییهایی است که در مسئولین باشگاه انجام میشود.
با شناختی که از آقای ساکت دارید، آیا قرارداد ویلموتس میتواند دست پخت او و مهدی تاج باشد؟
به عقیده من قضیه ویلموتس کمی بد موقع اتفاق افتاد. کیروش مربی خوبی بود و مردم هم دوستش داشتند و به نظر من زمانی که از تیم ملی رفت، بار سنگینی روی دوش فدراسیون برای انتخاب مربی در همان سطح کیروش قرار گرفت. بسیاری از مربیان حرفهای خارجی، به دلایل تحریمها حاضر نیستند به ایران بیایند و اینها بار سنگینی را روی دوش فدراسیون میگذاشت.
خیلی در جریان نیستم که چه کسانی این گزینهها را برای سرمربیگری تیم ملی پیشنهاد میدهند اما قطعاً کمیته فنی دارند. فکر میکنم در اشتباه انتخاب ویلموتس گناه افرادی که در کمیته فنی فدراسیون مسئولیت دارند از آقای تاج و ساکت به عنوان مدیران فدراسیون بیشتر باشد. چون آنها فنی هستند و به عقیده من خطای بیشتری دارند.
فکر نمیکنید دلالی در انتخاب ویلموتس اثر داشته است؟
در آن سالهایی که در فوتبال بودم، دلالیسم خیلی قوی بود. متأسفانه چنین آدمهایی وجود دارند و از پولهایی که در فوتبال جابجا میشود، سوء استفاده میکنند. خیلی وقتها میبینیم که بازیکنان و مربیان خارجی بیکیفیت را به ایران میآورند و آنها هم خیلی راحت شکایت میکنند و وضعیت فوتبال ما را به این طرف و آن طرف کشانده و اوضاع را سختتر میکنند.
دلیل اول دلالیسم این است که افراد دلال قدرت داشته و در زمینه جابجایی بازیکنان و مربیان در فوتبال ما مسئولیت دارند. دلیل دوم نیز به خاطر وضعیت فوتبال ما است.
در حال حاضر آقای ساکت جزء گزینههای مدیرعاملی سپاهان است. به نظرتان اگر بازگردد، میتواند با سپاهان افتخارات دوره قبلی حضورش را تکرار کند؟
قطعاً میتواند. ساکت مدیر توانایی بود و تجارب خوبی را هم به خاطر حضور در باشگاهها و فدراسیون به دست آورده است. به عنوان یک سپاهانی خیلی خوشحال میشوم که فرد قابل اطمینانی مثل وی به باشگاه بیاید، اما اینکه چرا گزینه نیست و اگر هم هست، احتمال انتخاب کمی دارد را باید از هیئت مدیره و مدیران فعلی باشگاه سوال کنید.
برسیم به قضیه مصدومیتتان. چه اتفاقی در بازی با مس برایتان افتاد؟
۳۰ فروردین ۸۷ بود که در ورزشگاه خالی با مس کرمان به دلیل محرومیتی که بر اثر حادثهای که برای آن سرباز در بازی سپاهان و پرسپولیس رخ داد برای ما ایجاد شده بود، بازی داشتیم. کمیته انضباطی سه ماه محرومیت برای ما تعیین کرده بود و فکر میکنم آخرین بازیای بود که این محرومیت را داشتیم.
فکر میکنم حدود دقیقه ۳۰ بود که مدافع مس کرمان ضربهای به من زد که چشمم سیاه شد. مجبور شدم تعویض شوم. پزشک اولی که معاینهام کرد گفت که دیگر نمیتوانی بازی کنی. پس از آن در تهران پیش پزشکی رفتیم که گفت باید عمل جراحی شوی و حداقل ۶ تا ۷ ماه نمیتوانی فوتبال بازی کنی. البته او هم گفت که بهتر است فوتبال را کنار بگذاری اما اصراری نداشت. روند جراحی نیز خوب پیش رفت. ۶-۷ ماه بعد زمانی که برگشتم یکی دو مسابقه انجام دادم اما متوجه شدم که بهتر است فوتبال را کنار بگذارم.
کنار گذاشتن فوتبال از نظر روحی روی شما اثر نگذاشت؟
چون چشمم آسیب دیده بود، در روحیهام تأثیر گذاشته بود. یادم هست همیشه میگفتم اگر زانوهایم آسیب میدید یا حتی رباط صلیبیام پاره میشد تا این اندازه ناراحت نمیشدم که به خاطر آسیب دیدگی چشمم ناراحت شدم. یک مقدار هم طبیعی است که از وقتی از دنیایی آن هم مثل فوتبال بیرون میآیی، دچار آسیب روحی شوی. کمی افسرده و ناراحت شدم اما آماده این بودم که هر لحظه از فضای فوتبال خارج شوم. شاید کس دیگری به جای من بود، بیشتر اذیت میشد اما چون من برای کنار گذاشتن فوتبال آماده بودم و خیلی هم به فوتبال وابسته نبودم، با این موضوع راحتتر کنار آمدم.
د
وابسته به فوتبال نبودید؟!
خیر. واقعیت این است که زیاد وابسته به فوتبال نبودم. بازی و تمرین میکردم و سعی میکردم از نظر تغذبه، خواب و به طور کلی زندگی ورزشی حرفهای رفتار کنم اما خیلی وابسته به فوتبال نبودم. آماده بودم و بسیار راحت فوتبال را کنار گذاشتم. آن موقع ۳۰ سالم بود و با خودم میگفتم نهایتاً دو یا سه سال دیگر بتوانم بازی کنم و بعد از آن سعی میکردم در شرایطی از فوتبال بروم که مردم ذهنیت خوبی از من داشته باشند.
یعنی اگر محمود کریمی خداحافظی نمیکرد تا ۳۲ سالگی به فوتبال ادامه میداد؟
بله. شاید تا ۳۲ یا ۳۳ سالگی بازی میکردم و دوست داشتم پیش از آنکه از شرایط آرمانی و اوج خود دور شوم، فوتبال را کنار بگذارم تا مردم خاطره خوبی از من در ذهن داشته باشند.
بر عکس چنین شرایطی برای حسین پاپی اتفاق نیفتاد. بهتر نبود در سپاهان خداحافظی میکرد تا اینگونه برود و در لیگ یک بازی کند؟
هر کسی عقیده و نظر خودش را دارد. حسین پاپی جزء معدود بازیکنهایی بود که شرایط بدنیاش کاری به سن و سالش نداشت و همیشه خیلی خوب بود. در ۳۴ سالگی به اندازه بازیکن ۲۲ – ۲۳ ساله و شاید حتی بیشتر، در زمین میدوید و تلاش میکرد.
اما به نظر من این موضوع برای همه ورزشکاران صدق میکند که بهتر است زمانی از ورزش بروند که مردم هنوز تشنه بودنشان هستند. آن موقع بروند قطعاً یاد و خاطره خوبی از خود بر جا میگذارند تا زمانی که همه میگویند کم کم زمان رفتنش است.
میان هواداران سپاهان شما محبوبتر هستی یا هادی عقیلی؟
اصلاً دوست ندارم که به این مسائل فکر کنم که محبوب هستم یا نه و یا کسی از من محبوبتر است. چنین مسابقهها و رقابتهایی را خیلی دوست ندارم. به هر حال تا این لحظه مردم اصفهان به من لطف داشتهاند و فرقی نمیکند که ده نفر، هزار نفر و یا ۱۰۰ هزار نفر باشند. دوست دارم احترامی که بین من و مردم وجود دارد بیشتر شود و اگر کسی محبوبتر از من است، انشاءالله همیشه اینگونه باشد و اگر هم محبوبیت کسی کمتر از من است، انشاءالله که از من هم بالاتر برسد.
اما بین هواداران سپاهان خیلی محبوب هستید
یک شعار قدیمی است که میگوید محبوبیت بهتر از معروفیت است. سه گونه آدم داریم. آدم معروف، محبوب و آدمی داریم که هم معروف و هم محبوب است. ورزشکار ها، بازیگران و سیاستمداران افرادی هستند که معروفاند اما یک سری هستند که محبوب هستند. محبوبیت خیلی بهتر از معروفیت است و طبیعی است که من هم دنبال داشتن محبوبیت باشم.
همانطور که گفتید برخی از پیشکسوتهای استقلال و پرسپولیس را میبینیم که حاضرند اظهارنظرهای تندی بکنند تا معروفیت از دست رفته را برای خودشان برگردانند. در برخی مواقع مثل بازی اخیر سپاهان و پرسپولیس نیز صحبتهای تندی را به ضرر سپاهان میکنند اما پیشکسوتان سپاهان معمولاً خیلی اهل مصاحبه نیستند و این چنین حرف نمیزنند، دلیل چیست؟
خوشبختانه پیشکسوتان باشگاه سپاهان هیچ موقع مخالف باشگاه مصاحبه نکردهاند یا حداقل ندیدهام. پیش آمده که صحبتهای انتقادی به حق در خصوص باشگاه مطرح کنند. اینطور نیست که برای اینکه خودشان را در دل هوادار جا کنند مصاحبه کرده و انتقاد کنند و یا مدیریت را بکوبند.
خوشبختانه پیشکسوتان باشگاه سپاهان هیچ موقع علیه باشگاه مصاحبه نکردهاند یا حداقل ندیدهام. پیش آمده که صحبتهای انتقادی در خصوص باشگاه را اما به حق مطرح کنند. اینطور نیست که برای اینکه خودشان را در دل هوادار جا کنند مصاحبه کرده و انتقاد کنند و یا مدیریت را بکوبند.
بر عکس در باشگاه استقلال و پرسپولیس، متأسفانه پیشکسوتهایشان که به عقیده من بیشترشان هم از روی دلسوزی علیه مدیریت، برخی بازیکنان و مربیان مصاحبه کرده و بعضی مسائل را مطرح میکنند، اما برخی از آنها بدون توجه به اینکه عملکرد خوب داشتهاند یا خیر، برای آنکه خود را در دل هوادار جا کنند و در باشگاه جایگاه به دست آورند، افراد را میکوبند و صحبتهایی را مطرح میکنند که البته در حال حاضر مردم هشیار هستند و تشخیص میدهند که چه کسی از روی دلسوزی حرف میزند و چه کسی دنبال به دست آوردن جایگاه است.
هواداران سپاهان از چه زمانی لقب "محمود آتش پاره" را به شما دادند؟
یادم هست اولین دوره بازیها لیگ قهرمانان آسیا که با سپاهان در آن حضور داشتیم، در ۲-۳ بازی اول گل زدم و شرایطم خوب بود و لقب "محمود آتش پاره" از همانجا شروع شد. جوان و در اوج فوتبالیام بودم و کمی تند و تیز بودم که این لقب را به من دادند.
و این لقب را دوست دارید؟
به هر حال هر لقبی را به من دهند دوست دارند. هواداران سپاهان به من لطف دارند.
چه شد که کار مربیگری را بلافاصله پس از خداحافظی از فوتبال شروع کردید؟
پیش از اینکه فصل ۸۷-۸۸ تمام شود، اعلام کرده بودم که قصد دارم به دلیل مصدومیت چشمم از فوتبال خداحافظی کنم. آن موقع سرمربی سپاهان آقای کاظمی بود که به جای فیات آمده بود. تابستان کادر فنی عوض شد و یادم هست که جلسهای را با آقای قلعه نویی در باشگاه گذاشتیم. آقای قلعه نویی گفت الان خداحافظی نکن و یک یا دو ماه با ما تمرین کن تا خودت و من شرایطت را بسنجیم چون اگر بخواهی با ۳۰ سال سن یک دفعه فوتبال را کنار بگذاری ممکن است بعداً حسرت بخوری. تمرین کن، اگر نتوانستی بازی کنی از فوتبال خداحافظی کن و اگر توانستی، به فوتبالت ادامه بده.
یک ماه با تیم تمرین کردم و یادم هست یک یا دو بازی تدارکاتی نیز در اردو ترکیه به میدان رفتم اما دیدم واقعاً نمیتوانم فوتبال را ادامه بدهم و ترس بزرگی از برخورد توپ با چشم و ضربه به آن دارم و بهتر است فوتبال را کنار بگذارم.
بعد از آن آقای قلعه نویی گفت دوست دارم در کنارم باشی. علاقهای به مربیگری نداشتم ولی خانواده و به خصوص مادرم خیلی ناراحت بود که بخواهم فوتبال را ناگهانی کنار بگذارم. به همین دلیل قبول کردم که به عنوان یکی از مربیان کنار تیم بیایم. البته سعی کردم بیشتر تجربه کسب کنم تا بخواهم کاری را انجام دهم. آن سال یادم هست میآمدم و بیشتر شرایط تیم را نگاه کرده و کمتر در کارهای فنی دخالت میکردم و بیشتر گوش میدادم تا تجربه کسب کنم.
اما بعد از رفتن آقای قلعهنویی گفتید که دیگر مربیگری نخواهید کرد؟
مربیگری، دنیای سختی است. همیشه گفتهام تنها چیزی که میتواند کمکتان کند که کار مربیگری که تمامش سختی و استرس است را بپذیرید، علاقه است که نداشتم. یعنی اگر بدون علاقه کار مربیگری انجام میدادم، به جز حرص خوردن و ناراحتی چیز دیگری برایم نبود. دوست داشتم کسی به جای من وارد کار مربیگری شود که علاقه و توانایی دارد. اینکه بخواهم فقط به خاطر اسم و رسم و یا احترامی که در سپاهان برایم قائل بودند به کادر فنی بی اورندم، کمی اجحاف در حق کسانی بود که دوست دارند کار مربیگری را انجام دهند. پس بهتر بود کنار بیایم و میدان را برای کسانی که دوست داشته و توانایی دارند، خالی کنم.
ولی کرانچار که به سپاهان آمد، یک بار دیگر روی نیمکت بازگشتید؟
یادم هست روز اولی که آقای کرانچار به اصفهان آمد زنگ زد و به دیدنش رفتم. با آقای چلونگر سه نفری جلسه داشتیم و برنامههایش را گفت. آن موقع برای هدایت سپاهان در ۶ بازی انتخاب شده بود. بعد که برنامههایش را گفت و صحبتهایش تمام شد، گفتم آقای کرانچار من از فوتبال خداحافظی کردم و دیگر به کار مربیگری بر نمیگردم. تعجب کرد ولی گفت اگر دوست نداری اشکالی ندارد. جایگاهت در نیمکت سپاهان محفوظ و تصمیم با خودت است.
آن ۶ بازی را نیامدم. بعد از آن صحبت کردند و هنوز معلوم نبود که کرانچار برای سال آینده در سپاهان میماند یا نه. کرانچار برای ۶ بازی قرارداد بسته بود اما چون نتایج خوبی گرفت، قراردادش دو سال تمدید شد. بعد خیلی از اطرافیان کرانچار اصرار داشتند که بروم. محرم هم خیلی تاکید داشت که به کرانچار کمک کنیم و این گونه خام شدم و برگشتم. (با خنده)
ممکن است اگر محرم سرمربی سپاهان شود، دوباره خام شوید و به سپاهان برگردید؟
نه. محرم قطعاً روزی سرمربی سپاهان خواهد شد. دوست دارم کمکش کنم و اگر بخواهد کمکش هم خواهم کرد، ولی اگر پست یا جایگاهی باشد قبول نخواهم کرد. به محرم گفتهام اگر روزی خواستی بیایی و کاری را در سپاهان چه در بخش مدیریت و چه کادر فنی به دست بگیری که به نظر خودش علاقه به کار فنی دارد، توقع نداشته باش که کنارت بیایم. کمکت خواهم کرد، اما بدون پست و جایگاه و به صورت مشاوره آن هم نه در محل باشگاه کمکت میکنم. بالاخره ما خیلی همدیگر را میبینیم، ممکن است به خانهشان بروم یا او به خانه ما بیاید یا رستوران و جای دیگری بر سر مسائل فوتبال با هم صحبت کنیم.
زمانی که چند سال پیش کرانچار در دومین دوره حضور در سپاهان از تیم جدا شد، شما هم با او رفتید. خیلی رسانهها نوشته بودند که انتظار داشتند مربیگری سپاهان به شما پیشنهاد میشده و به همین دلیل ناراحت شدهاید؟
متأسفانه شیطنت برخی رسانهها بود که گفته بودند محمود کریمی به این دلیل از تیم رفت که میخواست سرمربی شود. در حالی که هیچ انگیزه و علاقهای به کار مربیگری نداشتم و فقط به خاطر کمکی که دوست داشتم به کرانچار بکنم وارد کادر فنی شدم در صورتی که از فوتبال خداحافظی کرده بودم. پشیمان هم نیستم که به کرانچار کمک کردم. شرایط سپاهان سخت بود و اگر به کمکش نمیآمدم و این نتایج را میدیدیم، آن موقع بیشتر ناراحت میشدم که چرا در کنارش نبودم.
به هر حال به کمک کرانچار آمدم و شرایط هم خوب پیش نرفت.روز اول به آقای طاهری (مدیرعامل وقت) گفتم که مسائل مالی برایم مشکلی نیست و قراردادم را هر چه خواستید ببندید چون آمدهام به کرانچار و سپاهان کمک کنم و مطمئن باشید ساعتی هم که کرانچار رفت، من هم میروم. روز اول نیز به آقای طاهری (مدیرعامل وقت) گفتم که مسائل مالی برایم مشکلی نیست و قراردادم را هر چه خواستید ببندید چون آمدهام به ایشان و سپاهان کمک کنم و مطمئن باشید ساعتی هم که کرانچار رفت، من هم میروم. آقای طاهری، مربیان و بازیکنان میدانستند که زمانی که کرانچار برود، خواهم رفت.
یعنی اگر روزی به شما پیشنهاد سرمربیگری سپاهان شود، قطعاً قبول نمیکنید؟
هیچ انسانی نمیتواند بگوید قطعاً این کار را انجام میدهم. در حال حاضر که پیش شما نشستهام، هیچ انگیزه، علاقه و هدفی برای کار مربیگری ندارم و هیچ وقت هم علاقه ندارم به فوتبال برگردم. دوست دارم هوادار سپاهان باشم ولی هیچ پست و جایگاهی را اصلاً نمیخواهم. خیلی وقتها گفتهاند حداقل بیا و مربی تیمها پایه سپاهان شو و یا مدرسه فوتبال تأسیس کن. کلاً علاقه ندارم به فوتبال بازگردم اما اینکه بگویم قطعاً در آینده بر نمیگردم، ممکن است حالت ضد و نقیضی میشود. اما در شرایط فعلی که در آن قرار دارم، علاقهای برای برگشت ندارم.
چرا به مربیگری علاقه ندارید؟ خیلی از هم نسلهای شما تلاش میکنند تا هر طور شده وارد این کار شوند؟
به اعتقاد من هر کاری به خصوص هنر و ورزش علاقه، استعداد و پشتکار میخواهد. به نظرم کار مربیگری علاقه را بیشتر از استعداد و پشتکار میخواهد. خیلی وقتها دیدهایم مترجمانی که مربیان بزرگی شده و یا بازیکنان بزرگی که در مربیان چندان خوبی نشدهاند. در مربیگری که کاری سخت و طاقتفرسا است این علاقه است که باعث میشود نتایج نامطلوب و سختیها را تحمل کنید. اگر علاقه نداشته باشید باعث میشود دلزده شده و این جایگاه را ترک کنید. علاقه را ندارم.
هواداران سپاهان کمی زود رنج هستند. به نظرتان اگر محرم به عنوان سرمربی به سپاهان بیاید و چند بازی نتیجه نگیرید، به اسطوره باشگاه خودشان پشت خواهند کرد؟
بحث پشت کردن نیست. در این چند سالی که در سپاهان بودم، میدیدم که واقعاً هواداران و مردم سپاهان را بیشتر از نفرات و اسامی دوست داشتند. بعضی مربیان و بازیکنان نیز همیشه در دل هوادران جای دارند. اما اگر محرم مربی سپاهان شد و نتیجه نگرفت، این حق طبیعی آنهاست که بگویند چرا تیم نتیجه نگرفته اما نه اینکه به او پشت کنند. اگر با رفتن محرم تیم نتیجه میگیرد، برود. اما این دلیل نمیشود که به طور کامل فراموشش کنند. زمانی که دستیار کرانچار بودم انتقاداتی هم به خودم میشد اما حق قانونیشان بود و گفتند کادر فنی قوی میخواهیم، ما هم کنار کشیدیم ولی این دلیلی نبود که به من پشت کنند و فراموش کنند. هواداران سپاهان به محرم پشت نخواهند کرد اما از اسم بزرگی مثل "محرم" توقع دارند نتیجه بگیرد.
شرایط فعلی سپاهان را چه طور میبینید؟
به طور کلی به نظرم در همین شرایط فعلی نیز، سپاهان بهترین باشگاه ایران است. با وجود اینکه بعضی وقتها در کار مدیریتش ضعف میبینیم، اما باز هم با جرأت میگویم که سپاهان یک سر و گردن از تمام باشگاههای ایران بالاتر است.به نظرم در همین شرایط فعلی نیز، سپاهان بهترین باشگاه ایران است. با وجود اینکه بعضی وقتها در کار مدیریتش ضعف میبینیم، اما باز هم با جرأت میگویم که سپاهان یک سر و گردن از تمام باشگاههای ایران بالاتر است. در حال حاضر خدا را شکر وضعیت مدیریتی و نتایج غیر از دو سه هفتهای که سپاهان به السد باخت، با ذوب آهن مساوی کرد و متأسفانه اتفاقی بدی هم در بازی با پرسپولیس افتاد که تیم حاضر نشد بازی کند. در ریز جریانات بازی نیستم اما خروجی آن اتفاق، مقداری اعتبار سپاهان خدشه دار شد چون در بازی با رقیب اصلیشان، پرسپولیس حاضر نشدند. فکر میکنم اگر بازی میکردند میتوانستند پرسپولیس را ببرند.
در بازی سپاهان و پرسپولیس اخیر چه کسی را مقصر میدانید؟
ریز جریاناتی در چنین اتفاقاتی وجود دارد که شاید خیلیها ندانند و من هم نمیدانم. ولی مقصر هر که بود، مدیریت سپاهان تحت فشار قرار گرفت. شاید هم مدیریت سپاهان مقصر نبود و از جای دیگر دستور آمده بود که بازی کنند یا نه. اطلاعی از این جریانها ندارم و اگر بخواهم دربارهاش قضاوت کنم، ممکن حق کسی خورده شود و بهتر است کسانی که مطلع هستند در این باره صحبت کنند. ولی متأسفانه خروجی این اتفاق، چه از نظر امتیازی و چه اعتباری تماماً به ضرر سپاهان شد.
آیا با این شرایط موافق ادامه برگزاری لیگ هستید؟
اعتقاد دارم دیگر نباید لیگ به این شکل برگزار شود. با بچهها در تماس هستم و با این وقفه طولانی شرایط بدنی سپاهانیها و سایر تیمها اصلاً خوب نیست. چند روز قبل که بازی سپاهان و ذوب آهن بود، بچهها و کادر سپاهان را که دیدم، گفتند که بدنها خیلی سنگین و دور از شرایط آرمانی است. اگر قرار است لیگ برای ۹ بازی برگزار شود، عقیدهام این است که بهتر بود برگزار نمیشد و تمرکزشان را روی لیگ بعدی میگذاشتند.
با توجه به جدول در صورت تعطیلی، نباید قهرمان معرفی شود؟
قهرمان مشخص نیست و ۹ هفته باقی مانده است. حتی قهرمانی پرسپولیس هم قطعی نیست. زمانی که سال ۸۷ دقیقه ۹۷ گل خوردیم و به پرسپولیس باختیم، میدانستید ۷ هفته مانده به پایان لیگ، ۷ امتیاز از پرسپولیس جلوتر بودیم اما آنها جبران کردند؟
در انگلیس که لیورپول ۲۰ امتیاز جلو است، جرأت ندارند قهرمان لیگ را معرفی کنند. در ایران که درست است اختلاف امتیاز زیاد است اما فکر میکنم قابل جبران باشد. نباید قهرمان و تیمهای سقوط کننده را مشخص کنند.
با اختلاف ۱۰ امتیازی که پرسپولیس با رقبا ایجاد کرده، فکر میکنید سپاهان در آخر فصل چه نتیجهای بگیرد؟ میتواند قهرمان شود؟ چون رقابت بر سر سهمیه آسیا هم بسیار داغ است.
بازیها سخت است. وقفهای که در این دوران شاهدش بودیم، در هیچ دورهای از لیگ پیش نیامده بود که بازیکنان تقریباً ۳ ماه از فوتبال دور باشند و تمرینات انفرادی انجام دهند و تمرینات گروهی برگزار نشود. مطمئن هستم کیفیت لیگ خوب نمیشود اما اگر قرار است برگزار شود، امیدوارم سپاهان قهرمان شود و اگر هم نشد، سهمیه را نگیرد.
برخی هواداران سپاهان، استقلال و تراکتور میگویند از پرسپولیس حمایتهای ویژهای میشود که این تیم به قهرمانی میرسد. به عنوان کسی که در اوج دوران موفقیت سپاهان حضور داشتهاید، چنین صحبتهایی را قبول دارید؟
طور کلی در لیگی که ۱۶ تیم حضور دارند و حدود ۳۰ هفته بازی برگزار میشود، هیچ تیمی نمیتواند قهرمان شود مگر اینکه خودش تلاش کند. قبول ندارم که تیم با حمایت و داوری قهرمان شود. ممکن است داوری یک مسابقه زیر سوال رود و با اشتباهات داوری برنده و بازنده مشخص شود، ولی اعتقادم این است تیمی که در لیگ قهرمان میشود، تواناییاش را داشته است. آن زمان هم که قهرمان میشدیم، تهرانیها دائم میگفتند که سپاهان چون فدراسیون و وزیر اصفهانی هستند و تیم دولتی است قهرمان میشود. این صحبتها همیشه بوده است.
شما چند سال در کنار آقای قلعه نویی کار کردهاید. اینکه میگویند تاکتیک ایشان تنها سانتر از جناحین است را قبول دارید؟
آقای قلعه نویی جزء معدود مربیهای ایرانی است که فوتبال هجومی را دوست دارد در حالی که خیلی از مربیان سعی میکنند در ایران فوتبال تدافعی داشته و چشم به ضد حملات بدوزند که آقای قلعه نویی اینطور نیست و جز ۲ -۳ مربی ایرانی که به فوتبال تهاجمی علاقه دارد. اگر بخواهیم گلهای سپاهان را آنالیز کنیم، میبینیم که در عمق با استفاده از ضربات ایستگاهی، سانتر از جناحین و شوت هم گل زدهاند و کمی بیانصافی است که بگوییم تاکتیک مربیمان فقط سانتر از کنار یا ضربات ایستگاهی است.
اینطور نیست. با آقای قلعه نویی کار کردهام و شاید تنها مربی ایرانی بود که میتوانست تیم ملی را اداره کند که بنا بر دلایلی نشد. کارهای تاکتیکیاش متفاوت و تمرینهای خوبی دارد و مربی کار کشتهای محسوب میشود. همچنین مدیریت خوبی در تیم حاکم میکند و اصلاً به این اعتقاد ندارم که تاکتیکش فقط ضربات ایستگاهی است.
ضمن اینکه در فوتبال حاضر شما باید بهترین و راحتترین روش گلزنی را انتخاب کنید. اگر شما بازیکن و ابزارش را داشته باشی، ضربات ایستگاهی و سانتر از کنار جز کارهای راحت برای رسیدن به گل است. میبینید که شاید ۴۰ درصد گلهایی که در دنیا به ثمر میرسد روی سانتر از کنار و ضربات ایستگاهی است. فوتبال امروز هم نتیجه گرا است و چون یک مربی باید نتیجه به دست آورد، از چنین روشهایی استفاده میکند و در کنارش، فوتبال عمق و چشمنواز را که مردم دوست دارند را دنبال میکند.
شعارهایی در برخی شهرها علیه امیر قلعه نویی داده میشود. دلیلش چیست؟
یک سری افراد در شهرهای دیگر با سپاهان و یک سری هم با آقای قلعهنویی مشکل دارند و خط میگیرند این شعارها را سر میدهند. تماشاچیای که برای تماشا فوتبال به استادیوم میآید میتواند دو کار انجام دهد. یا تیم خودش را تشویق کند که تماشاگر درستی است و اما وقتی کاری به تیمش نداشته و علیه تیم حریف شعار میدهد، تنها خط گرفتن میتواند باشد.
نظرتان درباره اسکوچیچ چیست؟ آیا میتواند در تیم ملی نتیجه کسب کند؟
برای فدراسیون و هم مربیانی که بعد از آقای کیروش بیایند، شرایط سخت است. ایشان ۷-۸ سال نتایج خیلی خوبی گرفت و بازیکنان زیادی را معرفی کرد و قدرتی را به تیم ملی اضافه کرد که همه حتی در آسیا هم قبول داشتند که ایران جز ۲-۳ قدرت برتر آسیا است. این موضوع برای مربیانی که بعد از آقای کیروش میآیند، بار سنگینی را بر دوششان میاندازد.
قبل از اینکه اسکوچیچ بیاید، فدراسیون ما اعلام کرد که مربی ما قطعاً ایرانی است و بعد از آن اسکوچیچ را آورد. به نظرم این موضوع جالب نبود و اشتباه بزرگ فدراسیون بود که دائماً از مربی ایرانی صحبت کرد و بعد مربی خارجیای که در لیگ ما کار کرده بود و کارنامهای نه ضعیف و نه قوی در آن داشت را انتخاب کردند، طبیعی است که مردم کمی سرخورده شدند.
اسکوچیچ حتی در لیگ ما در تیمهایی مثل استقلال، پرسپولیس و سپاهان هم کار نکرده بود و با همه احترامی که برای تیمهای ملوان و فولاد خوزستان قائلم، حتی اگر در استقلال، پرسپولیس و سپاهان کار کرده بود قابل دفاع تر بود.
امیدوارم نتیجه بگیرد و نتایجی را کسب کند که مردم باز به فوتبال بر گردند. فکر میکنم شرایط فوتبالمان مثل شرایط اقتصادی خوب نیست و مردم علاقهشان را مقداری به فوتبال از دست دادهاند. شرایط زندگیشان به شکلی است که آن قدر فشار آورده که علاقه به فوتبال، ورزش و به طور کلی دلخوشیهایشان را از دست دادهاند.
پس از آن محمود کریمی به سوالات تک کلمهای پاسخ داد.
سپاهان: محبوب … بگویم عشق، همسرم ناراحت میشود (با خنده)
لوکا بوناچیچ: منضبط
رسول میر طرقی (بازیکنی که باعث مصدومیت محمود کریمی شد): خاطره بد
محرم نویدکیا: دوست نزدیک
پرسپولیس: رقیب
اصفهان: زیبایی
جام باشگاههای جهان: نقطه اوج
امیر قلعهنویی: کارکشته
هواداران سپاهان: وفادار
مصدومیت: تلخ
محمدرضا ساکت: مدیر به شدت قوی… چون به کار مدیریتیاش خیلی اعتقاد دارم.
به گزارش پایگاه خبری طوفان زرد و به نقل از خبرنگار ایمنا، محمود کریمی یکی از نامهای محبوب میان هواداران سپاهان است و او را میتوان هم رده محرم نویدکیا و هادی عقیلی به عنوان اسطوره باشگاه سپاهان نام برد. مهاجم تند و تیز نسل طلایی فوتبال اصفهان، با همتیمیهایش برای نخستین بار انحصار قهرمانی پایتخت در لیگ را شکست و تا یک قدمی فتح جام باشگاه آسیا پیش رفت.
اولین ایرانی گلزن در فینال لیگ قهرمانان آسیا و با ۱۱ گل بهترین گلزن تاریخ طلایی پوشان اصفهانی در این رقابتها شد و با سپاهان پا به مسابقات جام باشگاه جهان گذاشت. کریمی تنها بازیکن ایرانی لقب گرفت که توانسته در مسابقات جام باشگاه جهان گل بزند تا نامش را در تاریخ ثبت کند. در آزادی و در نیمه نهایی جام حذفی از روی نیمکت بلند شد و در ۹ دقیقه مقابل پرسپولیس هتریک کرد تا نتیجهای به یادماندنی را رقم بزند.
روند درخشان او اما با یک مصدومیت شدید به پایان رسید تا در ۳۰ سالگی کفشهایش را بیاویزد. پس از آن به عنوان دستیار کنار دست قلعه نویی و کرانچار نشست و ویترین افتخارهایش را پر بار کرد. نکته قابل توجه درباره محمود کریمی این است که نام او تنها در یکی از قهرمانیهای لیگ و جام حذفی تاریخ سپاهان به چشم نمیخورد.
او که سالها با لقب "محمود آتش پاره" میان هواداران سپاهان شهرت داشت، بر خلاف لقبش زندگی کاملاً آرام و به دور از تنش دارد و قصد بازگشت به فوتبال را ندارد.
این روزها، شغل آزاد خودش را دارد. کریمی خیلی هم اهل صحبت با رسانهها نیست و از آخرین مصاحبه اش دو سالی میگذرد، اما محمود کریمی میهمان دفتر خبرگزاری ایمنا بود و گفت و گوی مفصلی با او انجام شد که بخش اول آن که مربوط به دوران بازی کردن اوست قبلا منتشر شده و اکنون بخش دوم صحبتهایش که به مرور دوران مربیگری و وضعیت فعلی سپاهان مربوط است را در ادامه میخوانید:
در این سالها مدیریت سپاهان بر خلاف گذشته که از ثبات برخوردار بود، بارها عوض شده و به نظر کمی در آن ضعف وجود داشته است، نظر شما چیست؟
خیلی خوب اشاره کردید. ما تا سالها مدیرعامل موفقی به نام آقای ساکت را داشتیم. ایشان تقریباً ۱۰ سال در باشگاه بود و در این مدت تیم ثبات و ساختار داشت و قدرتمند بود. متأسفانه بعد از این دوره، مدیریت که نقطه قوت باشگاه سپاهان بود، به نقطه ضعف سپاهان تبدیل شد.ما تا سالها مدیرعامل موفقی به نام آقای ساکت داشتیم. ایشان تقریباً ۱۰ سال در باشگاه بود و در این مدت تیم ثبات و ساختار داشت و قدرتمند بود. متأسفانه بعد از این دوره، مدیریت که نقطه قوت باشگاه سپاهان بود، به نقطه ضعف سپاهان تبدیل شد. چرا که مدیرها پشت سر میآمدند و یک فصل ممکن بود دو مدیرعامل عوض میشد. به نظر من مشکلات فوتبال ما و باشگاه سپاهان در سالهای اخیر که دیگر نتوانست مثل دورههای قبل موفق باشد، به طور کامل مربوط به ضعف مدیریتها و جابجاییهایی است که در مسئولین باشگاه انجام میشود.
با شناختی که از آقای ساکت دارید، آیا قرارداد ویلموتس میتواند دست پخت او و مهدی تاج باشد؟
به عقیده من قضیه ویلموتس کمی بد موقع اتفاق افتاد. کیروش مربی خوبی بود و مردم هم دوستش داشتند و به نظر من زمانی که از تیم ملی رفت، بار سنگینی روی دوش فدراسیون برای انتخاب مربی در همان سطح کیروش قرار گرفت. بسیاری از مربیان حرفهای خارجی، به دلایل تحریمها حاضر نیستند به ایران بیایند و اینها بار سنگینی را روی دوش فدراسیون میگذاشت.
خیلی در جریان نیستم که چه کسانی این گزینهها را برای سرمربیگری تیم ملی پیشنهاد میدهند اما قطعاً کمیته فنی دارند. فکر میکنم در اشتباه انتخاب ویلموتس گناه افرادی که در کمیته فنی فدراسیون مسئولیت دارند از آقای تاج و ساکت به عنوان مدیران فدراسیون بیشتر باشد. چون آنها فنی هستند و به عقیده من خطای بیشتری دارند.
فکر نمیکنید دلالی در انتخاب ویلموتس اثر داشته است؟
در آن سالهایی که در فوتبال بودم، دلالیسم خیلی قوی بود. متأسفانه چنین آدمهایی وجود دارند و از پولهایی که در فوتبال جابجا میشود، سوء استفاده میکنند. خیلی وقتها میبینیم که بازیکنان و مربیان خارجی بیکیفیت را به ایران میآورند و آنها هم خیلی راحت شکایت میکنند و وضعیت فوتبال ما را به این طرف و آن طرف کشانده و اوضاع را سختتر میکنند.
دلیل اول دلالیسم این است که افراد دلال قدرت داشته و در زمینه جابجایی بازیکنان و مربیان در فوتبال ما مسئولیت دارند. دلیل دوم نیز به خاطر وضعیت فوتبال ما است.
در حال حاضر آقای ساکت جزء گزینههای مدیرعاملی سپاهان است. به نظرتان اگر بازگردد، میتواند با سپاهان افتخارات دوره قبلی حضورش را تکرار کند؟
قطعاً میتواند. ساکت مدیر توانایی بود و تجارب خوبی را هم به خاطر حضور در باشگاهها و فدراسیون به دست آورده است. به عنوان یک سپاهانی خیلی خوشحال میشوم که فرد قابل اطمینانی مثل وی به باشگاه بیاید، اما اینکه چرا گزینه نیست و اگر هم هست، احتمال انتخاب کمی دارد را باید از هیئت مدیره و مدیران فعلی باشگاه سوال کنید.
برسیم به قضیه مصدومیتتان. چه اتفاقی در بازی با مس برایتان افتاد؟
۳۰ فروردین ۸۷ بود که در ورزشگاه خالی با مس کرمان به دلیل محرومیتی که بر اثر حادثهای که برای آن سرباز در بازی سپاهان و پرسپولیس رخ داد برای ما ایجاد شده بود، بازی داشتیم. کمیته انضباطی سه ماه محرومیت برای ما تعیین کرده بود و فکر میکنم آخرین بازیای بود که این محرومیت را داشتیم.
فکر میکنم حدود دقیقه ۳۰ بود که مدافع مس کرمان ضربهای به من زد که چشمم سیاه شد. مجبور شدم تعویض شوم. پزشک اولی که معاینهام کرد گفت که دیگر نمیتوانی بازی کنی. پس از آن در تهران پیش پزشکی رفتیم که گفت باید عمل جراحی شوی و حداقل ۶ تا ۷ ماه نمیتوانی فوتبال بازی کنی. البته او هم گفت که بهتر است فوتبال را کنار بگذاری اما اصراری نداشت. روند جراحی نیز خوب پیش رفت. ۶-۷ ماه بعد زمانی که برگشتم یکی دو مسابقه انجام دادم اما متوجه شدم که بهتر است فوتبال را کنار بگذارم.
کنار گذاشتن فوتبال از نظر روحی روی شما اثر نگذاشت؟
چون چشمم آسیب دیده بود، در روحیهام تأثیر گذاشته بود. یادم هست همیشه میگفتم اگر زانوهایم آسیب میدید یا حتی رباط صلیبیام پاره میشد تا این اندازه ناراحت نمیشدم که به خاطر آسیب دیدگی چشمم ناراحت شدم. یک مقدار هم طبیعی است که از وقتی از دنیایی آن هم مثل فوتبال بیرون میآیی، دچار آسیب روحی شوی. کمی افسرده و ناراحت شدم اما آماده این بودم که هر لحظه از فضای فوتبال خارج شوم. شاید کس دیگری به جای من بود، بیشتر اذیت میشد اما چون من برای کنار گذاشتن فوتبال آماده بودم و خیلی هم به فوتبال وابسته نبودم، با این موضوع راحتتر کنار آمدم.
د
وابسته به فوتبال نبودید؟!
خیر. واقعیت این است که زیاد وابسته به فوتبال نبودم. بازی و تمرین میکردم و سعی میکردم از نظر تغذبه، خواب و به طور کلی زندگی ورزشی حرفهای رفتار کنم اما خیلی وابسته به فوتبال نبودم. آماده بودم و بسیار راحت فوتبال را کنار گذاشتم. آن موقع ۳۰ سالم بود و با خودم میگفتم نهایتاً دو یا سه سال دیگر بتوانم بازی کنم و بعد از آن سعی میکردم در شرایطی از فوتبال بروم که مردم ذهنیت خوبی از من داشته باشند.
یعنی اگر محمود کریمی خداحافظی نمیکرد تا ۳۲ سالگی به فوتبال ادامه میداد؟
بله. شاید تا ۳۲ یا ۳۳ سالگی بازی میکردم و دوست داشتم پیش از آنکه از شرایط آرمانی و اوج خود دور شوم، فوتبال را کنار بگذارم تا مردم خاطره خوبی از من در ذهن داشته باشند.
بر عکس چنین شرایطی برای حسین پاپی اتفاق نیفتاد. بهتر نبود در سپاهان خداحافظی میکرد تا اینگونه برود و در لیگ یک بازی کند؟
هر کسی عقیده و نظر خودش را دارد. حسین پاپی جزء معدود بازیکنهایی بود که شرایط بدنیاش کاری به سن و سالش نداشت و همیشه خیلی خوب بود. در ۳۴ سالگی به اندازه بازیکن ۲۲ – ۲۳ ساله و شاید حتی بیشتر، در زمین میدوید و تلاش میکرد.
اما به نظر من این موضوع برای همه ورزشکاران صدق میکند که بهتر است زمانی از ورزش بروند که مردم هنوز تشنه بودنشان هستند. آن موقع بروند قطعاً یاد و خاطره خوبی از خود بر جا میگذارند تا زمانی که همه میگویند کم کم زمان رفتنش است.
میان هواداران سپاهان شما محبوبتر هستی یا هادی عقیلی؟
اصلاً دوست ندارم که به این مسائل فکر کنم که محبوب هستم یا نه و یا کسی از من محبوبتر است. چنین مسابقهها و رقابتهایی را خیلی دوست ندارم. به هر حال تا این لحظه مردم اصفهان به من لطف داشتهاند و فرقی نمیکند که ده نفر، هزار نفر و یا ۱۰۰ هزار نفر باشند. دوست دارم احترامی که بین من و مردم وجود دارد بیشتر شود و اگر کسی محبوبتر از من است، انشاءالله همیشه اینگونه باشد و اگر هم محبوبیت کسی کمتر از من است، انشاءالله که از من هم بالاتر برسد.
اما بین هواداران سپاهان خیلی محبوب هستید
یک شعار قدیمی است که میگوید محبوبیت بهتر از معروفیت است. سه گونه آدم داریم. آدم معروف، محبوب و آدمی داریم که هم معروف و هم محبوب است. ورزشکار ها، بازیگران و سیاستمداران افرادی هستند که معروفاند اما یک سری هستند که محبوب هستند. محبوبیت خیلی بهتر از معروفیت است و طبیعی است که من هم دنبال داشتن محبوبیت باشم.
همانطور که گفتید برخی از پیشکسوتهای استقلال و پرسپولیس را میبینیم که حاضرند اظهارنظرهای تندی بکنند تا معروفیت از دست رفته را برای خودشان برگردانند. در برخی مواقع مثل بازی اخیر سپاهان و پرسپولیس نیز صحبتهای تندی را به ضرر سپاهان میکنند اما پیشکسوتان سپاهان معمولاً خیلی اهل مصاحبه نیستند و این چنین حرف نمیزنند، دلیل چیست؟
خوشبختانه پیشکسوتان باشگاه سپاهان هیچ موقع مخالف باشگاه مصاحبه نکردهاند یا حداقل ندیدهام. پیش آمده که صحبتهای انتقادی به حق در خصوص باشگاه مطرح کنند. اینطور نیست که برای اینکه خودشان را در دل هوادار جا کنند مصاحبه کرده و انتقاد کنند و یا مدیریت را بکوبند.
خوشبختانه پیشکسوتان باشگاه سپاهان هیچ موقع علیه باشگاه مصاحبه نکردهاند یا حداقل ندیدهام. پیش آمده که صحبتهای انتقادی در خصوص باشگاه را اما به حق مطرح کنند. اینطور نیست که برای اینکه خودشان را در دل هوادار جا کنند مصاحبه کرده و انتقاد کنند و یا مدیریت را بکوبند.
بر عکس در باشگاه استقلال و پرسپولیس، متأسفانه پیشکسوتهایشان که به عقیده من بیشترشان هم از روی دلسوزی علیه مدیریت، برخی بازیکنان و مربیان مصاحبه کرده و بعضی مسائل را مطرح میکنند، اما برخی از آنها بدون توجه به اینکه عملکرد خوب داشتهاند یا خیر، برای آنکه خود را در دل هوادار جا کنند و در باشگاه جایگاه به دست آورند، افراد را میکوبند و صحبتهایی را مطرح میکنند که البته در حال حاضر مردم هشیار هستند و تشخیص میدهند که چه کسی از روی دلسوزی حرف میزند و چه کسی دنبال به دست آوردن جایگاه است.
هواداران سپاهان از چه زمانی لقب "محمود آتش پاره" را به شما دادند؟
یادم هست اولین دوره بازیها لیگ قهرمانان آسیا که با سپاهان در آن حضور داشتیم، در ۲-۳ بازی اول گل زدم و شرایطم خوب بود و لقب "محمود آتش پاره" از همانجا شروع شد. جوان و در اوج فوتبالیام بودم و کمی تند و تیز بودم که این لقب را به من دادند.
و این لقب را دوست دارید؟
به هر حال هر لقبی را به من دهند دوست دارند. هواداران سپاهان به من لطف دارند.
چه شد که کار مربیگری را بلافاصله پس از خداحافظی از فوتبال شروع کردید؟
پیش از اینکه فصل ۸۷-۸۸ تمام شود، اعلام کرده بودم که قصد دارم به دلیل مصدومیت چشمم از فوتبال خداحافظی کنم. آن موقع سرمربی سپاهان آقای کاظمی بود که به جای فیات آمده بود. تابستان کادر فنی عوض شد و یادم هست که جلسهای را با آقای قلعه نویی در باشگاه گذاشتیم. آقای قلعه نویی گفت الان خداحافظی نکن و یک یا دو ماه با ما تمرین کن تا خودت و من شرایطت را بسنجیم چون اگر بخواهی با ۳۰ سال سن یک دفعه فوتبال را کنار بگذاری ممکن است بعداً حسرت بخوری. تمرین کن، اگر نتوانستی بازی کنی از فوتبال خداحافظی کن و اگر توانستی، به فوتبالت ادامه بده.
یک ماه با تیم تمرین کردم و یادم هست یک یا دو بازی تدارکاتی نیز در اردو ترکیه به میدان رفتم اما دیدم واقعاً نمیتوانم فوتبال را ادامه بدهم و ترس بزرگی از برخورد توپ با چشم و ضربه به آن دارم و بهتر است فوتبال را کنار بگذارم.
بعد از آن آقای قلعه نویی گفت دوست دارم در کنارم باشی. علاقهای به مربیگری نداشتم ولی خانواده و به خصوص مادرم خیلی ناراحت بود که بخواهم فوتبال را ناگهانی کنار بگذارم. به همین دلیل قبول کردم که به عنوان یکی از مربیان کنار تیم بیایم. البته سعی کردم بیشتر تجربه کسب کنم تا بخواهم کاری را انجام دهم. آن سال یادم هست میآمدم و بیشتر شرایط تیم را نگاه کرده و کمتر در کارهای فنی دخالت میکردم و بیشتر گوش میدادم تا تجربه کسب کنم.
اما بعد از رفتن آقای قلعهنویی گفتید که دیگر مربیگری نخواهید کرد؟
مربیگری، دنیای سختی است. همیشه گفتهام تنها چیزی که میتواند کمکتان کند که کار مربیگری که تمامش سختی و استرس است را بپذیرید، علاقه است که نداشتم. یعنی اگر بدون علاقه کار مربیگری انجام میدادم، به جز حرص خوردن و ناراحتی چیز دیگری برایم نبود. دوست داشتم کسی به جای من وارد کار مربیگری شود که علاقه و توانایی دارد. اینکه بخواهم فقط به خاطر اسم و رسم و یا احترامی که در سپاهان برایم قائل بودند به کادر فنی بی اورندم، کمی اجحاف در حق کسانی بود که دوست دارند کار مربیگری را انجام دهند. پس بهتر بود کنار بیایم و میدان را برای کسانی که دوست داشته و توانایی دارند، خالی کنم.
ولی کرانچار که به سپاهان آمد، یک بار دیگر روی نیمکت بازگشتید؟
یادم هست روز اولی که آقای کرانچار به اصفهان آمد زنگ زد و به دیدنش رفتم. با آقای چلونگر سه نفری جلسه داشتیم و برنامههایش را گفت. آن موقع برای هدایت سپاهان در ۶ بازی انتخاب شده بود. بعد که برنامههایش را گفت و صحبتهایش تمام شد، گفتم آقای کرانچار من از فوتبال خداحافظی کردم و دیگر به کار مربیگری بر نمیگردم. تعجب کرد ولی گفت اگر دوست نداری اشکالی ندارد. جایگاهت در نیمکت سپاهان محفوظ و تصمیم با خودت است.
آن ۶ بازی را نیامدم. بعد از آن صحبت کردند و هنوز معلوم نبود که کرانچار برای سال آینده در سپاهان میماند یا نه. کرانچار برای ۶ بازی قرارداد بسته بود اما چون نتایج خوبی گرفت، قراردادش دو سال تمدید شد. بعد خیلی از اطرافیان کرانچار اصرار داشتند که بروم. محرم هم خیلی تاکید داشت که به کرانچار کمک کنیم و این گونه خام شدم و برگشتم. (با خنده)
ممکن است اگر محرم سرمربی سپاهان شود، دوباره خام شوید و به سپاهان برگردید؟
نه. محرم قطعاً روزی سرمربی سپاهان خواهد شد. دوست دارم کمکش کنم و اگر بخواهد کمکش هم خواهم کرد، ولی اگر پست یا جایگاهی باشد قبول نخواهم کرد. به محرم گفتهام اگر روزی خواستی بیایی و کاری را در سپاهان چه در بخش مدیریت و چه کادر فنی به دست بگیری که به نظر خودش علاقه به کار فنی دارد، توقع نداشته باش که کنارت بیایم. کمکت خواهم کرد، اما بدون پست و جایگاه و به صورت مشاوره آن هم نه در محل باشگاه کمکت میکنم. بالاخره ما خیلی همدیگر را میبینیم، ممکن است به خانهشان بروم یا او به خانه ما بیاید یا رستوران و جای دیگری بر سر مسائل فوتبال با هم صحبت کنیم.
زمانی که چند سال پیش کرانچار در دومین دوره حضور در سپاهان از تیم جدا شد، شما هم با او رفتید. خیلی رسانهها نوشته بودند که انتظار داشتند مربیگری سپاهان به شما پیشنهاد میشده و به همین دلیل ناراحت شدهاید؟
متأسفانه شیطنت برخی رسانهها بود که گفته بودند محمود کریمی به این دلیل از تیم رفت که میخواست سرمربی شود. در حالی که هیچ انگیزه و علاقهای به کار مربیگری نداشتم و فقط به خاطر کمکی که دوست داشتم به کرانچار بکنم وارد کادر فنی شدم در صورتی که از فوتبال خداحافظی کرده بودم. پشیمان هم نیستم که به کرانچار کمک کردم. شرایط سپاهان سخت بود و اگر به کمکش نمیآمدم و این نتایج را میدیدیم، آن موقع بیشتر ناراحت میشدم که چرا در کنارش نبودم.
به هر حال به کمک کرانچار آمدم و شرایط هم خوب پیش نرفت.روز اول به آقای طاهری (مدیرعامل وقت) گفتم که مسائل مالی برایم مشکلی نیست و قراردادم را هر چه خواستید ببندید چون آمدهام به کرانچار و سپاهان کمک کنم و مطمئن باشید ساعتی هم که کرانچار رفت، من هم میروم. روز اول نیز به آقای طاهری (مدیرعامل وقت) گفتم که مسائل مالی برایم مشکلی نیست و قراردادم را هر چه خواستید ببندید چون آمدهام به ایشان و سپاهان کمک کنم و مطمئن باشید ساعتی هم که کرانچار رفت، من هم میروم. آقای طاهری، مربیان و بازیکنان میدانستند که زمانی که کرانچار برود، خواهم رفت.
یعنی اگر روزی به شما پیشنهاد سرمربیگری سپاهان شود، قطعاً قبول نمیکنید؟
هیچ انسانی نمیتواند بگوید قطعاً این کار را انجام میدهم. در حال حاضر که پیش شما نشستهام، هیچ انگیزه، علاقه و هدفی برای کار مربیگری ندارم و هیچ وقت هم علاقه ندارم به فوتبال برگردم. دوست دارم هوادار سپاهان باشم ولی هیچ پست و جایگاهی را اصلاً نمیخواهم. خیلی وقتها گفتهاند حداقل بیا و مربی تیمها پایه سپاهان شو و یا مدرسه فوتبال تأسیس کن. کلاً علاقه ندارم به فوتبال بازگردم اما اینکه بگویم قطعاً در آینده بر نمیگردم، ممکن است حالت ضد و نقیضی میشود. اما در شرایط فعلی که در آن قرار دارم، علاقهای برای برگشت ندارم.
چرا به مربیگری علاقه ندارید؟ خیلی از هم نسلهای شما تلاش میکنند تا هر طور شده وارد این کار شوند؟
به اعتقاد من هر کاری به خصوص هنر و ورزش علاقه، استعداد و پشتکار میخواهد. به نظرم کار مربیگری علاقه را بیشتر از استعداد و پشتکار میخواهد. خیلی وقتها دیدهایم مترجمانی که مربیان بزرگی شده و یا بازیکنان بزرگی که در مربیان چندان خوبی نشدهاند. در مربیگری که کاری سخت و طاقتفرسا است این علاقه است که باعث میشود نتایج نامطلوب و سختیها را تحمل کنید. اگر علاقه نداشته باشید باعث میشود دلزده شده و این جایگاه را ترک کنید. علاقه را ندارم.
هواداران سپاهان کمی زود رنج هستند. به نظرتان اگر محرم به عنوان سرمربی به سپاهان بیاید و چند بازی نتیجه نگیرید، به اسطوره باشگاه خودشان پشت خواهند کرد؟
بحث پشت کردن نیست. در این چند سالی که در سپاهان بودم، میدیدم که واقعاً هواداران و مردم سپاهان را بیشتر از نفرات و اسامی دوست داشتند. بعضی مربیان و بازیکنان نیز همیشه در دل هوادران جای دارند. اما اگر محرم مربی سپاهان شد و نتیجه نگرفت، این حق طبیعی آنهاست که بگویند چرا تیم نتیجه نگرفته اما نه اینکه به او پشت کنند. اگر با رفتن محرم تیم نتیجه میگیرد، برود. اما این دلیل نمیشود که به طور کامل فراموشش کنند. زمانی که دستیار کرانچار بودم انتقاداتی هم به خودم میشد اما حق قانونیشان بود و گفتند کادر فنی قوی میخواهیم، ما هم کنار کشیدیم ولی این دلیلی نبود که به من پشت کنند و فراموش کنند. هواداران سپاهان به محرم پشت نخواهند کرد اما از اسم بزرگی مثل "محرم" توقع دارند نتیجه بگیرد.
شرایط فعلی سپاهان را چه طور میبینید؟
به طور کلی به نظرم در همین شرایط فعلی نیز، سپاهان بهترین باشگاه ایران است. با وجود اینکه بعضی وقتها در کار مدیریتش ضعف میبینیم، اما باز هم با جرأت میگویم که سپاهان یک سر و گردن از تمام باشگاههای ایران بالاتر است.به نظرم در همین شرایط فعلی نیز، سپاهان بهترین باشگاه ایران است. با وجود اینکه بعضی وقتها در کار مدیریتش ضعف میبینیم، اما باز هم با جرأت میگویم که سپاهان یک سر و گردن از تمام باشگاههای ایران بالاتر است. در حال حاضر خدا را شکر وضعیت مدیریتی و نتایج غیر از دو سه هفتهای که سپاهان به السد باخت، با ذوب آهن مساوی کرد و متأسفانه اتفاقی بدی هم در بازی با پرسپولیس افتاد که تیم حاضر نشد بازی کند. در ریز جریانات بازی نیستم اما خروجی آن اتفاق، مقداری اعتبار سپاهان خدشه دار شد چون در بازی با رقیب اصلیشان، پرسپولیس حاضر نشدند. فکر میکنم اگر بازی میکردند میتوانستند پرسپولیس را ببرند.
در بازی سپاهان و پرسپولیس اخیر چه کسی را مقصر میدانید؟
ریز جریاناتی در چنین اتفاقاتی وجود دارد که شاید خیلیها ندانند و من هم نمیدانم. ولی مقصر هر که بود، مدیریت سپاهان تحت فشار قرار گرفت. شاید هم مدیریت سپاهان مقصر نبود و از جای دیگر دستور آمده بود که بازی کنند یا نه. اطلاعی از این جریانها ندارم و اگر بخواهم دربارهاش قضاوت کنم، ممکن حق کسی خورده شود و بهتر است کسانی که مطلع هستند در این باره صحبت کنند. ولی متأسفانه خروجی این اتفاق، چه از نظر امتیازی و چه اعتباری تماماً به ضرر سپاهان شد.
آیا با این شرایط موافق ادامه برگزاری لیگ هستید؟
اعتقاد دارم دیگر نباید لیگ به این شکل برگزار شود. با بچهها در تماس هستم و با این وقفه طولانی شرایط بدنی سپاهانیها و سایر تیمها اصلاً خوب نیست. چند روز قبل که بازی سپاهان و ذوب آهن بود، بچهها و کادر سپاهان را که دیدم، گفتند که بدنها خیلی سنگین و دور از شرایط آرمانی است. اگر قرار است لیگ برای ۹ بازی برگزار شود، عقیدهام این است که بهتر بود برگزار نمیشد و تمرکزشان را روی لیگ بعدی میگذاشتند.
با توجه به جدول در صورت تعطیلی، نباید قهرمان معرفی شود؟
قهرمان مشخص نیست و ۹ هفته باقی مانده است. حتی قهرمانی پرسپولیس هم قطعی نیست. زمانی که سال ۸۷ دقیقه ۹۷ گل خوردیم و به پرسپولیس باختیم، میدانستید ۷ هفته مانده به پایان لیگ، ۷ امتیاز از پرسپولیس جلوتر بودیم اما آنها جبران کردند؟
در انگلیس که لیورپول ۲۰ امتیاز جلو است، جرأت ندارند قهرمان لیگ را معرفی کنند. در ایران که درست است اختلاف امتیاز زیاد است اما فکر میکنم قابل جبران باشد. نباید قهرمان و تیمهای سقوط کننده را مشخص کنند.
با اختلاف ۱۰ امتیازی که پرسپولیس با رقبا ایجاد کرده، فکر میکنید سپاهان در آخر فصل چه نتیجهای بگیرد؟ میتواند قهرمان شود؟ چون رقابت بر سر سهمیه آسیا هم بسیار داغ است.
بازیها سخت است. وقفهای که در این دوران شاهدش بودیم، در هیچ دورهای از لیگ پیش نیامده بود که بازیکنان تقریباً ۳ ماه از فوتبال دور باشند و تمرینات انفرادی انجام دهند و تمرینات گروهی برگزار نشود. مطمئن هستم کیفیت لیگ خوب نمیشود اما اگر قرار است برگزار شود، امیدوارم سپاهان قهرمان شود و اگر هم نشد، سهمیه را نگیرد.
برخی هواداران سپاهان، استقلال و تراکتور میگویند از پرسپولیس حمایتهای ویژهای میشود که این تیم به قهرمانی میرسد. به عنوان کسی که در اوج دوران موفقیت سپاهان حضور داشتهاید، چنین صحبتهایی را قبول دارید؟
طور کلی در لیگی که ۱۶ تیم حضور دارند و حدود ۳۰ هفته بازی برگزار میشود، هیچ تیمی نمیتواند قهرمان شود مگر اینکه خودش تلاش کند. قبول ندارم که تیم با حمایت و داوری قهرمان شود. ممکن است داوری یک مسابقه زیر سوال رود و با اشتباهات داوری برنده و بازنده مشخص شود، ولی اعتقادم این است تیمی که در لیگ قهرمان میشود، تواناییاش را داشته است. آن زمان هم که قهرمان میشدیم، تهرانیها دائم میگفتند که سپاهان چون فدراسیون و وزیر اصفهانی هستند و تیم دولتی است قهرمان میشود. این صحبتها همیشه بوده است.
شما چند سال در کنار آقای قلعه نویی کار کردهاید. اینکه میگویند تاکتیک ایشان تنها سانتر از جناحین است را قبول دارید؟
آقای قلعه نویی جزء معدود مربیهای ایرانی است که فوتبال هجومی را دوست دارد در حالی که خیلی از مربیان سعی میکنند در ایران فوتبال تدافعی داشته و چشم به ضد حملات بدوزند که آقای قلعه نویی اینطور نیست و جز ۲ -۳ مربی ایرانی که به فوتبال تهاجمی علاقه دارد. اگر بخواهیم گلهای سپاهان را آنالیز کنیم، میبینیم که در عمق با استفاده از ضربات ایستگاهی، سانتر از جناحین و شوت هم گل زدهاند و کمی بیانصافی است که بگوییم تاکتیک مربیمان فقط سانتر از کنار یا ضربات ایستگاهی است.
اینطور نیست. با آقای قلعه نویی کار کردهام و شاید تنها مربی ایرانی بود که میتوانست تیم ملی را اداره کند که بنا بر دلایلی نشد. کارهای تاکتیکیاش متفاوت و تمرینهای خوبی دارد و مربی کار کشتهای محسوب میشود. همچنین مدیریت خوبی در تیم حاکم میکند و اصلاً به این اعتقاد ندارم که تاکتیکش فقط ضربات ایستگاهی است.
ضمن اینکه در فوتبال حاضر شما باید بهترین و راحتترین روش گلزنی را انتخاب کنید. اگر شما بازیکن و ابزارش را داشته باشی، ضربات ایستگاهی و سانتر از کنار جز کارهای راحت برای رسیدن به گل است. میبینید که شاید ۴۰ درصد گلهایی که در دنیا به ثمر میرسد روی سانتر از کنار و ضربات ایستگاهی است. فوتبال امروز هم نتیجه گرا است و چون یک مربی باید نتیجه به دست آورد، از چنین روشهایی استفاده میکند و در کنارش، فوتبال عمق و چشمنواز را که مردم دوست دارند را دنبال میکند.
شعارهایی در برخی شهرها علیه امیر قلعه نویی داده میشود. دلیلش چیست؟
یک سری افراد در شهرهای دیگر با سپاهان و یک سری هم با آقای قلعهنویی مشکل دارند و خط میگیرند این شعارها را سر میدهند. تماشاچیای که برای تماشا فوتبال به استادیوم میآید میتواند دو کار انجام دهد. یا تیم خودش را تشویق کند که تماشاگر درستی است و اما وقتی کاری به تیمش نداشته و علیه تیم حریف شعار میدهد، تنها خط گرفتن میتواند باشد.
نظرتان درباره اسکوچیچ چیست؟ آیا میتواند در تیم ملی نتیجه کسب کند؟
برای فدراسیون و هم مربیانی که بعد از آقای کیروش بیایند، شرایط سخت است. ایشان ۷-۸ سال نتایج خیلی خوبی گرفت و بازیکنان زیادی را معرفی کرد و قدرتی را به تیم ملی اضافه کرد که همه حتی در آسیا هم قبول داشتند که ایران جز ۲-۳ قدرت برتر آسیا است. این موضوع برای مربیانی که بعد از آقای کیروش میآیند، بار سنگینی را بر دوششان میاندازد.
قبل از اینکه اسکوچیچ بیاید، فدراسیون ما اعلام کرد که مربی ما قطعاً ایرانی است و بعد از آن اسکوچیچ را آورد. به نظرم این موضوع جالب نبود و اشتباه بزرگ فدراسیون بود که دائماً از مربی ایرانی صحبت کرد و بعد مربی خارجیای که در لیگ ما کار کرده بود و کارنامهای نه ضعیف و نه قوی در آن داشت را انتخاب کردند، طبیعی است که مردم کمی سرخورده شدند.
اسکوچیچ حتی در لیگ ما در تیمهایی مثل استقلال، پرسپولیس و سپاهان هم کار نکرده بود و با همه احترامی که برای تیمهای ملوان و فولاد خوزستان قائلم، حتی اگر در استقلال، پرسپولیس و سپاهان کار کرده بود قابل دفاع تر بود.
امیدوارم نتیجه بگیرد و نتایجی را کسب کند که مردم باز به فوتبال بر گردند. فکر میکنم شرایط فوتبالمان مثل شرایط اقتصادی خوب نیست و مردم علاقهشان را مقداری به فوتبال از دست دادهاند. شرایط زندگیشان به شکلی است که آن قدر فشار آورده که علاقه به فوتبال، ورزش و به طور کلی دلخوشیهایشان را از دست دادهاند.
پس از آن محمود کریمی به سوالات تک کلمهای پاسخ داد.
سپاهان: محبوب … بگویم عشق، همسرم ناراحت میشود (با خنده)
لوکا بوناچیچ: منضبط
رسول میر طرقی (بازیکنی که باعث مصدومیت محمود کریمی شد): خاطره بد
محرم نویدکیا: دوست نزدیک
پرسپولیس: رقیب
اصفهان: زیبایی
جام باشگاههای جهان: نقطه اوج
امیر قلعهنویی: کارکشته
هواداران سپاهان: وفادار
مصدومیت: تلخ
محمدرضا ساکت: مدیر به شدت قوی… چون به کار مدیریتیاش خیلی اعتقاد دارم.