زادروزت مبارک، طوفان خاطره ها
برای ما که حالا ایستادهایم بر فراز یک دهه اتفاق، بودن و ماندن زیباترین فعل عاشقانههای طلایی دوران است.
طوفان زرد اما اولین نبود، پیش از او یاران باوفای سپاهان، پرچم عشق، این نماد زرین غرور اصفهان را، در آسمان نصف جهان برافراشته بودند. به یاد داریم روزهای حضور سپاهان نیوز، سپاهان اف سی و اتحادیه هواداران سایبری را که هرکدام نقشی در اعتلای یک نام داشتند. در آن سالها اما، نامی متولد شد با رویاپردازیهای جسورانه، تا نقطه پایانی باشد بر تمام نداشتنها و تلاشی باشد برای باز کردن چشمانی که تاب تماشای بزرگی سپاهان را نداشتند… برای لمس سادهترین مفهومی که یک هوادار طلایی فوتبال در فضای حقیقی و مجازی، و یا بهتر بگوییم اتمسفر هواداری-رسانهای طلب میکرد.
طوفان زرد دوشادوش بزرگان پیش رفت و خلق خاطره کرد. همراه با رادیو سپاهان، تلویزیون سپاهان، مجله سپاهان و روزنامه سپاهان… آنطور که سرنوشت، راهی بیپایان برای مسافری عاشق مقدر کرده بود. طوفان زرد اما بزرگترین نبود… در تمام سال ها، چه در اوج و چه در انزوا، چارچوب و منش مشخصی داشت تا عدالت بجوید حتی به قیمت چشیدن طعم تلخ بیعدالتی و به قیمت تمام بغضهایی که در گلو حبس شد و باز نشد.
در بهترین روزهای سپاهانمان، دوران و شکوه و قهرمانی و یا تمام روزهای بالا و پایین فوتبال، که بهترینها کنار سپاهان بودند یا احتمالا سپاهان برای عدهای بهترین بود، طوفان زرد به دنبال یک رسالت واحد، خالصتر از هر وابستگی شخصی و مادی به راه خود ادامه داد. طوفان زرد اما بهترین نبود…
ماورای تلخ و شیرین فوتبال و رسانه، در پس تمام واژههایی که «ترین بودن» وزینشان کرده و در پیشگاه سالگرد دهمین سال آغاز یک تصمیم بزرگ، حق سپاهان «ترین» هاست و سهم طوفان، صرفا ردپای «بودن»… سالها بعد در حالی که دیگر دستمان به گذشته نمیرسد آیندهای به زیبایی یک دهه هواداری عاشقانه، بیوقفه، با ثبات و مستند، منتظر ماست. تا ببالیم به این شور و این اشتیاق، و طلب کنیم غرور روزهای جوانی را در روز ششم اردیبهشت سال بینهایت تقویم…
زادروز طوفان زرد مبارک
طوفان زرد اما اولین نبود، پیش از او یاران باوفای سپاهان، پرچم عشق، این نماد زرین غرور اصفهان را، در آسمان نصف جهان برافراشته بودند. به یاد داریم روزهای حضور سپاهان نیوز، سپاهان اف سی و اتحادیه هواداران سایبری را که هرکدام نقشی در اعتلای یک نام داشتند. در آن سالها اما، نامی متولد شد با رویاپردازیهای جسورانه، تا نقطه پایانی باشد بر تمام نداشتنها و تلاشی باشد برای باز کردن چشمانی که تاب تماشای بزرگی سپاهان را نداشتند… برای لمس سادهترین مفهومی که یک هوادار طلایی فوتبال در فضای حقیقی و مجازی، و یا بهتر بگوییم اتمسفر هواداری-رسانهای طلب میکرد.
طوفان زرد دوشادوش بزرگان پیش رفت و خلق خاطره کرد. همراه با رادیو سپاهان، تلویزیون سپاهان، مجله سپاهان و روزنامه سپاهان… آنطور که سرنوشت، راهی بیپایان برای مسافری عاشق مقدر کرده بود. طوفان زرد اما بزرگترین نبود… در تمام سال ها، چه در اوج و چه در انزوا، چارچوب و منش مشخصی داشت تا عدالت بجوید حتی به قیمت چشیدن طعم تلخ بیعدالتی و به قیمت تمام بغضهایی که در گلو حبس شد و باز نشد.
در بهترین روزهای سپاهانمان، دوران و شکوه و قهرمانی و یا تمام روزهای بالا و پایین فوتبال، که بهترینها کنار سپاهان بودند یا احتمالا سپاهان برای عدهای بهترین بود، طوفان زرد به دنبال یک رسالت واحد، خالصتر از هر وابستگی شخصی و مادی به راه خود ادامه داد. طوفان زرد اما بهترین نبود…
ماورای تلخ و شیرین فوتبال و رسانه، در پس تمام واژههایی که «ترین بودن» وزینشان کرده و در پیشگاه سالگرد دهمین سال آغاز یک تصمیم بزرگ، حق سپاهان «ترین» هاست و سهم طوفان، صرفا ردپای «بودن»… سالها بعد در حالی که دیگر دستمان به گذشته نمیرسد آیندهای به زیبایی یک دهه هواداری عاشقانه، بیوقفه، با ثبات و مستند، منتظر ماست. تا ببالیم به این شور و این اشتیاق، و طلب کنیم غرور روزهای جوانی را در روز ششم اردیبهشت سال بینهایت تقویم…
زادروز طوفان زرد مبارک