بنگر : خوروش دست روي قرآن بگذارد و بگويد زنگ زدم
متاسفانه بعضيها خوش استقبال و بد بدرقه بودند. من از سال 82 كه به سپاهان رفتم تا پايان فصل قبل تمام تلاشم را براي سربلندي اين تيم انجام دادم، اما بعضيها خواستند تمام زحماتم را از بين ببرند. براي همين هم سناريويي ترتيب دادند تا مرا مقابل هواداران قرار دهند.
به هر حال بعضيها ميگفتند بنگر موفقيتهايش را مديون سپاهان است!
اين ديگر خيلي جالب است. من از تيم ملي به سپاهان آمدم، اصلا خواستم به اين تيم بروم تا بتوانم تعداد بازيهاي مليام را بيشتر كنم، اما همهچيز برعكس شد.
اولينبار چه كسي تو را به تيم ملي دعوت كرد؟
همايون شاهرخي در سال 81، آن زمان عضو شموشك بودم كه براي جام LG به نيجريه رفتيم. بعد هم اولين بازيام را براي تيم ملي مقابل بلاروس در اين كشور انجام دادم كه 2 بر يك باختيم و تكگل تيم را پژمان نوري زد. اين روزها كه با مهدي مهدويكيا همبازي هستم، به سرنوشت فوتبالياش فكر ميكنم و به ارج و منزلتي كه باشگاه هامبورگ برايش قائل است.
مهدي اسطوره باشگاه هامبورگ شد.
بله، جالب اينكه وقتي به باشگاه رقيب يعني فرانكفورت رفت، همه نگاهها به او دوستانه و قابل تقدير بود. يكي نيست بپرسد بعضيها اسطوره را چطور در باشگاه سپاهان معنا كردهاند؟ مسعود خادمي كه 13 سال براي سپاهان بازي كرد و احتمالا اسطورهشان بود، الان كجاست؟ مگر مسعود 10 سال كاپيتان سپاهان نبود؟ اصلا يكي بايد تعصب را معنا كند. من در تمام سالهايي كه آنجا بودم، تلاشم را انجام دادم.
يكي از نكاتي كه به تو نسبت دادند، مصاحبههايت عليه استقلال و پرسپوليس بود. اينكه وقتي پيراهن سپاهان را بر تن داشتي، گفته بودي هرگز نبايد بگذاريد استقلال و پرسپوليس قهرمان شوند!
كجاي اين عيب است؟ من پيراهن سپاهان را ميپوشيدم و دوست داشتم هميشه قهرمان شويم. حالا هم كه پيراهن پرسپوليس را پوشيدهام، اين حس را دارم. من كه سپاهاني به دنيا نيامدهام. من در قبال تعهدي كه داشتم، تلاش ميكردم تا تيمم موفق شود. ديگر بايد چه ميكردم؟
اينكه يك شبه ستاره تيمي تبديل به يك غريبه شود.
غريبه؟ هنوز هم پيامكهاي آنچناني دريافت ميكنم، در حالي كه هيچ كاري با سپاهان و نتايج آن ندارم. اين ناراحتكننده بود كه قبول نكنند محسن بنگر براي آيندهاش تصميم بگيرد. اينكه تصميم بگيري فوتبالت را در تهران و تيمي مثل پرسپوليس دنبال كني و يك شبه بدترين آدم روي زمين شوي، سوغاتي است كه نصيب من شده است.
چه پيامكهايي به تو ميزنند؟
چه بگويم؟ سپاهان به تراكتور ميبازد، SMS ميزنند كه دلت خنك شد باختيم؟ پرسپوليس 6 تا به پيكان ميزند، پيامك ميزنند كه اميدواريم ... وقتي هم پرسپوليس ببازد، پيامك ميدهند كه اين آه دل ماست و... مگر روزي كه با سپاهان قرارداد ميبستم، در يكي از بندهاي آن عنوان شده بود بايد تا آخر عمر آنجا بمانم؟
شايد لازم بود باشگاه براي حفظ حرمتها اقدامي كند، اما بيانيههايي صادر شد كه همه چيز را بدتر بههم ريخت!
متاسفانه وقتي آقاي ساكت از باشگاه رفت، خيلي از برنامهها در باشگاه عوض شد. شايد هنوز هم روندي كه ايشان داشت در حال پيگيري است، اما دو، سه سال ديگر كه اين اثر هم از بين برود، اثرات غيبت ساكت را در سپاهان متوجه خواهيد شد.
انگار هنوز هم از سپاهان طلبكاري؟
فقط من نيستم، آقاي نويدكيا اول فصل يك جا مصاحبه كرد و گفت سپاهان تنها باشگاهي است كه با تمام بازيكنانش تسويهحساب كرده است؛ كاش الان پاسخ ميداد چرا من، هاشم بيگزاده، سيدجلال حسيني و جواد كاظميان از سپاهان طلبكاريم؟
چقدر طلب داري؟ از ميزان بقيه هم باخبري؟
من 180 ميليون تومان، جواد كاظميان هم به نظرم 200 ميليون از سال دومي كه آقاي قلعهنويي آنجا بود طلب دارد.
نقش محرم نويدكيا در سپاهان را چطور ميبيني؟ اينكه گفته ميشود محرم گاهي اوقات فراتر از يك بازيكن در تصميمگيريها نقش دارد!
محرم بچه خوبي است، من نديدم در تصميمگيريها دخالتي داشته باشد. محرم براي من يك دوست بود و هست، نه بيشتر و نه كمتر.
چرا از سپاهان به تيم ملي نرسيدي؟
چون هميشه دو مدافع كناريام يعني هادي عقيلي و سيدجلال حسيني دعوت ميشدند و من چوب اين را ميخوردم و در شموشك، تنها بازيكن ليگ يكي بودم كه به تيم ملي دعوت شد و بازي هم كرد. اما به سپاهان كه آمدم، تيم ملي را از دست دادم، در حالي كه ركورددار بازي در مسابقات ليگ قهرمانان بودم. در ليگ برتر هم عملكردم مشخص بود. طبيعي هم بود وقتي مربي تيم ملي دو مدافع از يك تيم را دعوت كند، نميتواند سومي را هم از همانجا دعوت كند.
به نظرت عامل اصلي شعارهاي تماشاگران عليه محسن بنگر چه بود؟
فقط يك موضوع!
بگو!
من تا همين امروز كه با هم حرف ميزنيم يك بار هم در عمرم به موبايل آقاي خوروش، سرپرست سپاهان زنگ نزدهام. حتي وقتي بازيكن اين تيم بودم، ايشان بيايد دست روي قرآن بگذارد كه من به او يك بار زنگ زدهام.
خب، بگو چه شده؟
ايشان كه خيلي از رفتن من به پرسپوليس ناراحت بود، رفت به تماشاگران گفت محسن بنگر فلان ناسزا را گفته و رفته است. سرپرست سپاهان ميخواست با حرفهايش تماشاگران را تحريك كند، در حالي كه من در عمرم به او زنگ نزدهام.
بعد هم براي تحريك بيشتر تماشاگران گفتند نماد تعصب شما كسي است كه لگد روي بازيكن حريف گذاشته است!
در آن بازي كه شما از آن حرف زديد، من پيراهن سپاهان را پوشيده بودم!
چند روز قبل كه با كرانيكار حرف ميزديم، تاكيد كرد دوست نداشته ستارههاي تيم مثل بنگر، سيدجلال، سيدصالحي و... از سپاهان بروند، اما حتما تيمهاي ديگر به آنها پيشنهاد مالي بهتري داده بودند.
اصلا چنين چيزي نبود، حداقل كرانيكار در جريان نيست! چون باشگاه سپاهان اول فصل هيچ پيشنهادي به من نداد كه بمانم. فقط يك بار من و آقاي رحيمي در حد دو دقيقه جلسه داشتيم و همه چيز تمام شد. نبايد ذهن تماشاگران را به فضاهاي ديگر برد. همين تيم الاهلي كه چهار تا به سپاهان زد، مگر سال قبل در دو بازي رفت و برگشت به ما نباخت؟
زلاتكو كرانيكار سپاهان را براي چهارمينبار قهرمان ميكند؟
امسال را نميدانم اما سال قبل كه تمام تصميمات فني برعهده آقاي مرزبان بود!
يعني قهرماني سپاهان كار زلاتكو نبود؟
من چيزي را كه ديدم ميگويم. ما هشت ماه با آقاي مرزبان بوديم كه در اين مدت متنوعترين تمرينهاي 10-12 سال فوتبال حرفهايام را زير نظر ايشان انجام دادم. تمام مسايل فني دست آقاي مرزبان بود. حتي تعويضها و تاكتيكهايي كه در نظر ميگرفت كه البته به اسم آقاي كرانيكار تمام ميشد.
و حالا كه مرزبان از سپاهان رفته است؟
سپاهان بيترديد يك مهره ارزشمند را از دست داد. به نظرم حالا همانهايي كه ميخواستند محسن بنگر را پيش چشم تماشاگران مقصر جلوه دهند، تلاش ميكنند تا نشان دهند اين مرزبان بوده كه عامل شكست مقابل الاهلي بوده است، اما زمان نشان ميدهد كه سپاهان بدون مرزبان چه خواهد كرد.
هنوز هم از حرف و حديثهايي كه پشت سرت ايجاد شد، ناراحتي؟
طبيعي است. بايد ابراز تاسف كنم كه هشت سال در اين تيم بودم و عاقبت چنين برخوردي را شاهد بودم.
تو براي سپاهان در جام قهرمانان گلهاي حساس كم نزده بودي؟
دقيقا! همين امسال كه سپاهان جزو هشت تيم است و حريف الاهلي عربستان شد يكي از عاملانش من بودم. در بازي با الاهلي يك- يك مساوي بوديم كه دقيقه 90 گل دوم را در فولادشهر زدم و همين باعث شد به جاي اينكه در امارات به مصاف امارات برويم، در خانه ميزبان استقلال باشيم.
به استقلال هم گل زدي!
بله! گل دوم بازي با استقلال را در همان مسابقات من زدم. به نظرم دقيقه 35 بود و به اين ترتيب سپاهان تا پاي فينال جام باشگاهها هم پيش رفت. متاسفانه كاري كردند كه تماشاگران همه چيز را فراموش كنند. واي به لحظهاي كه چشمها بسته ميشوند و زبانها به حركت درميآيند. شك ندارم هواداران واقعي سپاهان قدر تلاشم براي اين تيم را ميدانند و البته آنها كه برايشان برخي مسايل قابل تحمل نبود خواستند محسن بنگر را جلوي تماشاگران قرار دهند كه فكر ميكنند موفق شدند.
لوكا بوناچيچ در دو مقطع به سپاهان آمد و تو بار دوم با او مشكل پيدا كردي!
من؟ نه! خودش دچار مشكل شد. لوكا از نظر فني كمكهاي زيادي به سپاهان كرد. خصوصا بار اول كه آمد، اما بعد از اينكه دو سال به امارات رفت و برگشت ديگر به همه چيز شك داشت و شايد بهتر است بگويم اين شك دو برابر شده بود!
چه شد كه با لوكا درگير شدي؟
السد قطر را كه برديم و از دور مسابقات جام باشگاهها اوت شديم، حقيقت را جلوي دوربين تلويزيوني گفتم كه توقع نداشت آن را بشنود.
سپاهان بعد از اينكه رحمان احمدي دو اخطاره را در بازي رفت بازي داد، دچار مشكل شد.
ما بازي اول را در اصفهان يك بر صفر برديم كه 3 بر صفر به سود حريف شد، اما در بازي برگشت هم كاملا سرتر از السد بوديم و 2 بر صفر بازي را در نيمه اول جلو افتاديم. با اين حال لوكا به فكر اين افتاد كه بازي را فقط ببريم. براي همين هم تعويضهايي انجام داد كه نتيجه را حفظ كند. ميتوانستيم 3 بر صفر برنده شويم، اما مغلوب اشتباه لوكا شديم.
و بعد از مسابقه؟
جلوي دوربين گفتم السد قدرت ما را باور كرده بود و خودمان كاري كرديم كه از صعود باز بمانيم. گفتم مقصر عدم صعودمان نه بازيكنان بودهاند و نه باشگاه، بلكه فقط اشتباه لوكا باعث ثبت اين نتيجه شده است. لوكا هميشه ادعا ميكرد يك مربي حرفهاي است، اما نميدانم چرا مقابل حقايقي كه بيان كردم موضع گرفت و گفت ديگر سر تمرين نيا. دردآور بود كه السد تا فينال هم موفق پيش رفت.
لوكا فقط با تو مشكل داشت؟
نه، يك ليست درست كرد كه چند نفر مثل محرم نويدكيا و بصيرت هم نيايند. حتي به تداركات تيم هم شك داشت و ميگفت اخبار تيم را به بيرون منتقل ميكند و او هم ديگر نيايد!
با تمام اين اوصاف لوكا از نظر فني عملكردي قابل قبول داشت.
اول حرفهايم گفتم كه از نظر فني خوب بود، اما وقتي دو سال در النصر مربيگري كرد و برگشت، خيلي تغيير كرده بود؛ خصوصا از نظر اخلاقي.
به نظرم قبل از اينكه پيكان را 6 تايي كنيد گفته بودي استقلال شانس اول قهرماني اين فصل است؟
وقتي آنها با يك بازي كمتر درصدر جدول قرار دارند پس از نظر امتيازي شانس اول قهرماني هستند.
شرايط استقلال را چطور ميبيني؟
اوضاع خوبي دارند و روي روال مناسب قرار گرفتهاند و تحت هر شرايطي پيروز ميشوند. استقلال اول فصل برنامه مناسبي براي خود داشت و زود ساختار تيمش را تشكيل داد.
حالا هم اگر جانواريو و جباري در ميانه ميدان برگردند، اوضاعشان بهتر ميشود؟
همين طور است. هميشه برگ برنده آنها در ميانه ميدان بوده است.
نقش امير قلعهنويي در كسب موفقيتهاي استقلال چقدر است؟
قلعهنويي در سپاهان مربي من بود و خوب به شرايط كارش آشنايي دارم. در زندگي ورزشي من دو مربي بيش از سايرين تاثيرگذار بودند. اول اكبر ميثاقيان كه مرا به جلو هل داد و بعد امير قلعهنويي كه يادم داد چطور به اوج برسم و مهمتر از آن چگونه در اوج بمانم.
وجه تمايز قلعهنويي با ساير مربيان در چيست؟
استاد مسايل روحي و رواني است. ميداند چطور به بازيكنانش روحيه بدهد و از آنها بازي بگيرد. با صحبتهايي كه انجام ميدهد، ضعيفترين بازيكن تيمش را به درجهاي ميرساند كه بتواند با قويترين بازيكن حريف برابري كند. رسيدن به اين شرايط در مربيگري فقط حرف زدن نيست بلكه يك علم است كه قلعهنويي دارد. او برخلاف بعضي از مربيان كه بازيكن آماده و 100 خود را با آمادگي 60 وارد زمين ميكنند، بازيكن 60 خود را با آمادگي 100 به زمين ميفرستد و اين هنر بزرگ امير قلعهنويي است.
دوست نداشتي در استقلال هم با قلعهنويي كار ميكردي؟
هيچ وقت نخواستم براي استقلال بازي كنم. سالهاي قبل هم پيشنهاد داشتم اما نرفتم. در تفكراتم حضور در پرسپوليس نقش بسته بود كه عملي هم شد.
به هر حال بعضيها ميگفتند بنگر موفقيتهايش را مديون سپاهان است!
اين ديگر خيلي جالب است. من از تيم ملي به سپاهان آمدم، اصلا خواستم به اين تيم بروم تا بتوانم تعداد بازيهاي مليام را بيشتر كنم، اما همهچيز برعكس شد.
اولينبار چه كسي تو را به تيم ملي دعوت كرد؟
همايون شاهرخي در سال 81، آن زمان عضو شموشك بودم كه براي جام LG به نيجريه رفتيم. بعد هم اولين بازيام را براي تيم ملي مقابل بلاروس در اين كشور انجام دادم كه 2 بر يك باختيم و تكگل تيم را پژمان نوري زد. اين روزها كه با مهدي مهدويكيا همبازي هستم، به سرنوشت فوتبالياش فكر ميكنم و به ارج و منزلتي كه باشگاه هامبورگ برايش قائل است.
مهدي اسطوره باشگاه هامبورگ شد.
بله، جالب اينكه وقتي به باشگاه رقيب يعني فرانكفورت رفت، همه نگاهها به او دوستانه و قابل تقدير بود. يكي نيست بپرسد بعضيها اسطوره را چطور در باشگاه سپاهان معنا كردهاند؟ مسعود خادمي كه 13 سال براي سپاهان بازي كرد و احتمالا اسطورهشان بود، الان كجاست؟ مگر مسعود 10 سال كاپيتان سپاهان نبود؟ اصلا يكي بايد تعصب را معنا كند. من در تمام سالهايي كه آنجا بودم، تلاشم را انجام دادم.
يكي از نكاتي كه به تو نسبت دادند، مصاحبههايت عليه استقلال و پرسپوليس بود. اينكه وقتي پيراهن سپاهان را بر تن داشتي، گفته بودي هرگز نبايد بگذاريد استقلال و پرسپوليس قهرمان شوند!
كجاي اين عيب است؟ من پيراهن سپاهان را ميپوشيدم و دوست داشتم هميشه قهرمان شويم. حالا هم كه پيراهن پرسپوليس را پوشيدهام، اين حس را دارم. من كه سپاهاني به دنيا نيامدهام. من در قبال تعهدي كه داشتم، تلاش ميكردم تا تيمم موفق شود. ديگر بايد چه ميكردم؟
اينكه يك شبه ستاره تيمي تبديل به يك غريبه شود.
غريبه؟ هنوز هم پيامكهاي آنچناني دريافت ميكنم، در حالي كه هيچ كاري با سپاهان و نتايج آن ندارم. اين ناراحتكننده بود كه قبول نكنند محسن بنگر براي آيندهاش تصميم بگيرد. اينكه تصميم بگيري فوتبالت را در تهران و تيمي مثل پرسپوليس دنبال كني و يك شبه بدترين آدم روي زمين شوي، سوغاتي است كه نصيب من شده است.
چه پيامكهايي به تو ميزنند؟
چه بگويم؟ سپاهان به تراكتور ميبازد، SMS ميزنند كه دلت خنك شد باختيم؟ پرسپوليس 6 تا به پيكان ميزند، پيامك ميزنند كه اميدواريم ... وقتي هم پرسپوليس ببازد، پيامك ميدهند كه اين آه دل ماست و... مگر روزي كه با سپاهان قرارداد ميبستم، در يكي از بندهاي آن عنوان شده بود بايد تا آخر عمر آنجا بمانم؟
شايد لازم بود باشگاه براي حفظ حرمتها اقدامي كند، اما بيانيههايي صادر شد كه همه چيز را بدتر بههم ريخت!
متاسفانه وقتي آقاي ساكت از باشگاه رفت، خيلي از برنامهها در باشگاه عوض شد. شايد هنوز هم روندي كه ايشان داشت در حال پيگيري است، اما دو، سه سال ديگر كه اين اثر هم از بين برود، اثرات غيبت ساكت را در سپاهان متوجه خواهيد شد.
انگار هنوز هم از سپاهان طلبكاري؟
فقط من نيستم، آقاي نويدكيا اول فصل يك جا مصاحبه كرد و گفت سپاهان تنها باشگاهي است كه با تمام بازيكنانش تسويهحساب كرده است؛ كاش الان پاسخ ميداد چرا من، هاشم بيگزاده، سيدجلال حسيني و جواد كاظميان از سپاهان طلبكاريم؟
چقدر طلب داري؟ از ميزان بقيه هم باخبري؟
من 180 ميليون تومان، جواد كاظميان هم به نظرم 200 ميليون از سال دومي كه آقاي قلعهنويي آنجا بود طلب دارد.
نقش محرم نويدكيا در سپاهان را چطور ميبيني؟ اينكه گفته ميشود محرم گاهي اوقات فراتر از يك بازيكن در تصميمگيريها نقش دارد!
محرم بچه خوبي است، من نديدم در تصميمگيريها دخالتي داشته باشد. محرم براي من يك دوست بود و هست، نه بيشتر و نه كمتر.
چرا از سپاهان به تيم ملي نرسيدي؟
چون هميشه دو مدافع كناريام يعني هادي عقيلي و سيدجلال حسيني دعوت ميشدند و من چوب اين را ميخوردم و در شموشك، تنها بازيكن ليگ يكي بودم كه به تيم ملي دعوت شد و بازي هم كرد. اما به سپاهان كه آمدم، تيم ملي را از دست دادم، در حالي كه ركورددار بازي در مسابقات ليگ قهرمانان بودم. در ليگ برتر هم عملكردم مشخص بود. طبيعي هم بود وقتي مربي تيم ملي دو مدافع از يك تيم را دعوت كند، نميتواند سومي را هم از همانجا دعوت كند.
به نظرت عامل اصلي شعارهاي تماشاگران عليه محسن بنگر چه بود؟
فقط يك موضوع!
بگو!
من تا همين امروز كه با هم حرف ميزنيم يك بار هم در عمرم به موبايل آقاي خوروش، سرپرست سپاهان زنگ نزدهام. حتي وقتي بازيكن اين تيم بودم، ايشان بيايد دست روي قرآن بگذارد كه من به او يك بار زنگ زدهام.
خب، بگو چه شده؟
ايشان كه خيلي از رفتن من به پرسپوليس ناراحت بود، رفت به تماشاگران گفت محسن بنگر فلان ناسزا را گفته و رفته است. سرپرست سپاهان ميخواست با حرفهايش تماشاگران را تحريك كند، در حالي كه من در عمرم به او زنگ نزدهام.
بعد هم براي تحريك بيشتر تماشاگران گفتند نماد تعصب شما كسي است كه لگد روي بازيكن حريف گذاشته است!
در آن بازي كه شما از آن حرف زديد، من پيراهن سپاهان را پوشيده بودم!
چند روز قبل كه با كرانيكار حرف ميزديم، تاكيد كرد دوست نداشته ستارههاي تيم مثل بنگر، سيدجلال، سيدصالحي و... از سپاهان بروند، اما حتما تيمهاي ديگر به آنها پيشنهاد مالي بهتري داده بودند.
اصلا چنين چيزي نبود، حداقل كرانيكار در جريان نيست! چون باشگاه سپاهان اول فصل هيچ پيشنهادي به من نداد كه بمانم. فقط يك بار من و آقاي رحيمي در حد دو دقيقه جلسه داشتيم و همه چيز تمام شد. نبايد ذهن تماشاگران را به فضاهاي ديگر برد. همين تيم الاهلي كه چهار تا به سپاهان زد، مگر سال قبل در دو بازي رفت و برگشت به ما نباخت؟
زلاتكو كرانيكار سپاهان را براي چهارمينبار قهرمان ميكند؟
امسال را نميدانم اما سال قبل كه تمام تصميمات فني برعهده آقاي مرزبان بود!
يعني قهرماني سپاهان كار زلاتكو نبود؟
من چيزي را كه ديدم ميگويم. ما هشت ماه با آقاي مرزبان بوديم كه در اين مدت متنوعترين تمرينهاي 10-12 سال فوتبال حرفهايام را زير نظر ايشان انجام دادم. تمام مسايل فني دست آقاي مرزبان بود. حتي تعويضها و تاكتيكهايي كه در نظر ميگرفت كه البته به اسم آقاي كرانيكار تمام ميشد.
و حالا كه مرزبان از سپاهان رفته است؟
سپاهان بيترديد يك مهره ارزشمند را از دست داد. به نظرم حالا همانهايي كه ميخواستند محسن بنگر را پيش چشم تماشاگران مقصر جلوه دهند، تلاش ميكنند تا نشان دهند اين مرزبان بوده كه عامل شكست مقابل الاهلي بوده است، اما زمان نشان ميدهد كه سپاهان بدون مرزبان چه خواهد كرد.
هنوز هم از حرف و حديثهايي كه پشت سرت ايجاد شد، ناراحتي؟
طبيعي است. بايد ابراز تاسف كنم كه هشت سال در اين تيم بودم و عاقبت چنين برخوردي را شاهد بودم.
تو براي سپاهان در جام قهرمانان گلهاي حساس كم نزده بودي؟
دقيقا! همين امسال كه سپاهان جزو هشت تيم است و حريف الاهلي عربستان شد يكي از عاملانش من بودم. در بازي با الاهلي يك- يك مساوي بوديم كه دقيقه 90 گل دوم را در فولادشهر زدم و همين باعث شد به جاي اينكه در امارات به مصاف امارات برويم، در خانه ميزبان استقلال باشيم.
به استقلال هم گل زدي!
بله! گل دوم بازي با استقلال را در همان مسابقات من زدم. به نظرم دقيقه 35 بود و به اين ترتيب سپاهان تا پاي فينال جام باشگاهها هم پيش رفت. متاسفانه كاري كردند كه تماشاگران همه چيز را فراموش كنند. واي به لحظهاي كه چشمها بسته ميشوند و زبانها به حركت درميآيند. شك ندارم هواداران واقعي سپاهان قدر تلاشم براي اين تيم را ميدانند و البته آنها كه برايشان برخي مسايل قابل تحمل نبود خواستند محسن بنگر را جلوي تماشاگران قرار دهند كه فكر ميكنند موفق شدند.
لوكا بوناچيچ در دو مقطع به سپاهان آمد و تو بار دوم با او مشكل پيدا كردي!
من؟ نه! خودش دچار مشكل شد. لوكا از نظر فني كمكهاي زيادي به سپاهان كرد. خصوصا بار اول كه آمد، اما بعد از اينكه دو سال به امارات رفت و برگشت ديگر به همه چيز شك داشت و شايد بهتر است بگويم اين شك دو برابر شده بود!
چه شد كه با لوكا درگير شدي؟
السد قطر را كه برديم و از دور مسابقات جام باشگاهها اوت شديم، حقيقت را جلوي دوربين تلويزيوني گفتم كه توقع نداشت آن را بشنود.
سپاهان بعد از اينكه رحمان احمدي دو اخطاره را در بازي رفت بازي داد، دچار مشكل شد.
ما بازي اول را در اصفهان يك بر صفر برديم كه 3 بر صفر به سود حريف شد، اما در بازي برگشت هم كاملا سرتر از السد بوديم و 2 بر صفر بازي را در نيمه اول جلو افتاديم. با اين حال لوكا به فكر اين افتاد كه بازي را فقط ببريم. براي همين هم تعويضهايي انجام داد كه نتيجه را حفظ كند. ميتوانستيم 3 بر صفر برنده شويم، اما مغلوب اشتباه لوكا شديم.
و بعد از مسابقه؟
جلوي دوربين گفتم السد قدرت ما را باور كرده بود و خودمان كاري كرديم كه از صعود باز بمانيم. گفتم مقصر عدم صعودمان نه بازيكنان بودهاند و نه باشگاه، بلكه فقط اشتباه لوكا باعث ثبت اين نتيجه شده است. لوكا هميشه ادعا ميكرد يك مربي حرفهاي است، اما نميدانم چرا مقابل حقايقي كه بيان كردم موضع گرفت و گفت ديگر سر تمرين نيا. دردآور بود كه السد تا فينال هم موفق پيش رفت.
لوكا فقط با تو مشكل داشت؟
نه، يك ليست درست كرد كه چند نفر مثل محرم نويدكيا و بصيرت هم نيايند. حتي به تداركات تيم هم شك داشت و ميگفت اخبار تيم را به بيرون منتقل ميكند و او هم ديگر نيايد!
با تمام اين اوصاف لوكا از نظر فني عملكردي قابل قبول داشت.
اول حرفهايم گفتم كه از نظر فني خوب بود، اما وقتي دو سال در النصر مربيگري كرد و برگشت، خيلي تغيير كرده بود؛ خصوصا از نظر اخلاقي.
به نظرم قبل از اينكه پيكان را 6 تايي كنيد گفته بودي استقلال شانس اول قهرماني اين فصل است؟
وقتي آنها با يك بازي كمتر درصدر جدول قرار دارند پس از نظر امتيازي شانس اول قهرماني هستند.
شرايط استقلال را چطور ميبيني؟
اوضاع خوبي دارند و روي روال مناسب قرار گرفتهاند و تحت هر شرايطي پيروز ميشوند. استقلال اول فصل برنامه مناسبي براي خود داشت و زود ساختار تيمش را تشكيل داد.
حالا هم اگر جانواريو و جباري در ميانه ميدان برگردند، اوضاعشان بهتر ميشود؟
همين طور است. هميشه برگ برنده آنها در ميانه ميدان بوده است.
نقش امير قلعهنويي در كسب موفقيتهاي استقلال چقدر است؟
قلعهنويي در سپاهان مربي من بود و خوب به شرايط كارش آشنايي دارم. در زندگي ورزشي من دو مربي بيش از سايرين تاثيرگذار بودند. اول اكبر ميثاقيان كه مرا به جلو هل داد و بعد امير قلعهنويي كه يادم داد چطور به اوج برسم و مهمتر از آن چگونه در اوج بمانم.
وجه تمايز قلعهنويي با ساير مربيان در چيست؟
استاد مسايل روحي و رواني است. ميداند چطور به بازيكنانش روحيه بدهد و از آنها بازي بگيرد. با صحبتهايي كه انجام ميدهد، ضعيفترين بازيكن تيمش را به درجهاي ميرساند كه بتواند با قويترين بازيكن حريف برابري كند. رسيدن به اين شرايط در مربيگري فقط حرف زدن نيست بلكه يك علم است كه قلعهنويي دارد. او برخلاف بعضي از مربيان كه بازيكن آماده و 100 خود را با آمادگي 60 وارد زمين ميكنند، بازيكن 60 خود را با آمادگي 100 به زمين ميفرستد و اين هنر بزرگ امير قلعهنويي است.
دوست نداشتي در استقلال هم با قلعهنويي كار ميكردي؟
هيچ وقت نخواستم براي استقلال بازي كنم. سالهاي قبل هم پيشنهاد داشتم اما نرفتم. در تفكراتم حضور در پرسپوليس نقش بسته بود كه عملي هم شد.