آدم بهت زده می ماند از برخی تماشاگران / پس چه شد هوشیاری اصفهانی ها
هامبورگ دو فصل پس از جدایی مهدی مهدوی کیا بازی دوستانه ای در ورزشگاه آ. او. ال می گیرد و ستاره های پیشین خود را مقابل یاران زیدان قرار می دهد که مهدوی کیا هم یکی از آنهاست.
چند ماه پس از این بازی بزرگ برای ستارگان پیشین هامبورگ تالار بزرگ این شهر میزبان بسیاری از ستارگان پیشین تاریخ هامبورگ است و تیم تاریخ در مراسمی باشکوه تشویق می شوند که بار دیگر مهدوی کیا در بین بزرگان قرن قرار دارد.
نامش را می شود گذاشت تقدیر، تکریم، احیای شخصیت و سبقه باشگاه یا نشان دادن فرهنگ باشگاه خیلی فرق نمی کند، موضوع این است که این رفتارهاست که روح باشگاه را زنده نگه می دارد، بازیکن می داند وقتی پایش را در باشگاه گذاشت، هر رفتارش خوب یا بد ثبت می شود و در نهایت مدیران و مردم شهر او را به عنوان مردی از تاریخشان در ذهن و خاطرات به یادگار دارند.
مختص هامبورگ نیست. این اتفاق روتینی است که باشگاههای بزرگ را از کوچکترها متمایز می کند، اتفاقی است که شاید در مکانیزم مدیریتی سالانه باشگاهها خیلی جایی نداشته باشد اما این هوش مدیرانی است که می دانند کجا هستند و برای متمایز کردن باشگاهشان در منظر عموم چه موقع، چه کاری بایستی انجام دهند.
لیورپول برای طرفداران فقیدش در حادثه هیلزبورو، دو شمع به لوگوی باشگاه اضافه می کند، من سیتی و من یو برای سالگرد سانحه هوایی که منجر به کشته شدن بازیکنانشان شد با پیراهنهای ساده و بدون تبلیغ چند دهه قبل داربی منچستر را برگزار می کنند، بارسلونا یکی از صندلیهای جایگاه ویژه ورزشگاه نیوکمپ را به نام یوهان کرایف می کند و این صندلی را مختص او می داند و از این قبیل مثالها کم نیست.
روشها را گفتیم و علتها را هم متذکر شدیم ولی اینجا در ایران و در اصفهان جایی که معتقدیم فرهنگ و تمدنش زبانزد خاص و عام است و فوتبالش به نوعی نام پایتخت فوتبال را یدک می کشد، طی یک ماه اخیر اتفاقاتی افتاده است که کمی ورق زدن آنها فوتبالشناسان را دلسرد می سازد.
محمود یاوری شناسنامه فوتبال اصفهان،مردی که به هر شکل ممکن یکی از شاخص ترین چهره های فوتبال اصفهان قلمداد می شود همراه با فجر سپاسی در اصفهان حضور می یابد و هواداران ذوب آهن آنگونه با وی رفتار کردند. چند هفته بعد عبدالله ویسی به همراه پیکان به اصفهان می آید و تماشاگران سپاهان که شاید خیلی از آنها دهه ۷۰ سپاهان و بازیهای او را در سپاهان به خاطر ندارند بی توجه به این موضوع که او همواره خودش را یک سپاهانی دانسته با او مثل یک غریبه رفتار می کنند.
اگر نخواهیم به سایر موارد مشابه و اتفاقات عجیب و غریبی که در باشگاههای اصفهانی و هواداران طی چند فصل اخیر رخ می دهد اشاره کنیم بایستی همین دو اتفاق را در طی چند هفته اخیر بسیار مایوس کننده دید.
باشگاهداری تنها دریافت پول از ارگان و تقسیم آن بین مربی و بازیکن و گذر ایام به این ترتیب نیست. این هوشمندیها و متمایز ساختنهاست که ریشه می سازد و از ریشه ها را از بیخ قطع می کند.
یاوری را می شود در قامت اسطوره مطرح کرد و ویسی هم عطف دوران فوتبالش را یار دوران بی پولی سپاهان بوده است آن زمانها که سپاهان، سیمان سپاهان بود و هرگز به اندازه دهه های ۸۰ و ۹۰ متمول نبود.
اینگونه می شود که ویسی مغموم روی آنتن نود می آید و نمی داند چگونه در نود تعجب خودش را ابراز کند.
چقدر شناختیم و چگونه به دست خود ریشه می زنیم؟ خود نیک می دانیم که اصفهان ستیزی ها و سپاهان و ذوبآهن ستیزی ها در چند فصل اخیر چقدر شعله ور شده است و خود ساده لوحانه بر روی آن هیزم می ریزیم!