من كجا گفتم از محرم دلخورم؟ محرم شاگرد من بود
فرکی: بزرگترین اشتباه من، اعتـماد بود
حسین فرکی هرگز دوست ندارد در حاشیه باشد. این عادت قدیمی مربی دوستداشتنی فوتبال ماست که وقتی از اصفهان برگشت و احساس کرد حرفهایش ناخواسته او را به سمت حاشیه میکشاند، چند هفتهای از دسترس خارج شد.
به گزارش طوفان زرد و به نقل از خبرورزشی، فركي را بعد از چند هفته سكوت، ديروز در ورزشگاه دستگردي ملاقات كرديم.
دلتان نميگيرد وقتي به اين ورزشگاه ميآييد و پاسي ديگر نيست؟
چرا، خيلي... اينجا سالها خاطره را ياد من مياندازد. باز هم دست حاجآقا خطيب، عضو سابق هيأت مديره پاس درد نكند كه زمان مديرعاملياش در قوامين، اين ورزشگاه و مجموعه ورزشي را در اختيار گرفت و نگذاشت دستگردي از زيرمجموعه ناجا خارج شود وگرنه الان اين مجموعه را يا شهرداري خريده بود يا بخش خصوصي... اين مجموعه ورزشي براي اكباتان نعمت است. من خانهام را هم همين نزديكيها انتخاب كردم تا كنار مجموعه باشم.
اما جای خالی پاس پر نميشود، پاس چيز ديگري بود.
پاس يك مكتب بود كه جايش در اين فوتبال خالي است. آن زمان چقدر گفتيم پاس را ندهيد همدان و به جايش به همدان كمك كنيد بيايد ليگ برتر اما كسي گوش نكرد. حالا قهرمان آسيا انتهاي جدول ليگ آزادگان است اما با تلاش خطيب و ديگر دوستان و قديميها، يك پاس ديگر در اين مجموعه ساخته ميشود.
بگذاريد برويم سر اصل مطلب... محرم نويدكيا و سپاهان.
اجازه بدهيد در اين مورد حرف نزنيم. همسرم از من خواسته راجع به سپاهان و نويدكيا حرف نزنم. خودم هم دوست دارم قضاوت را به گذشت زمان بسپارم. زمان هميشه بهتر از زبان حقايق را بيان ميكند.
ولي خيليها معتقدند بازگرداندن محرم نويدكيا به سپاهان بزرگترين اشتباه شما بود... شما ميتوانستيد آن موقع بگوييد اگر محرم باشد، من نيستم!
بزرگترين اشتباه من اعتماد بود. اگر آن زمان محرم برگشت، تصميمي بود كه درست يا غلط به عنوان سرمربي گرفتم و بايد ميگرفتم. مسئله محرم اصلاً مسئله مهمي نبود و اگر بخواهيم به دلايل جدايي بپردازيم، اصلاً بحث محرم مطرح نيست. من به مديريت سپاهان، به هيأت مديره سپاهان و به تيم سپاهان خيلي اعتماد كردم.
خيلي بد است كه يك نفر بگويد بزرگترين اشتباه من اعتماد بود.
بد است اما من صادقانه اعتراف ميكنم نبايد اعتماد ميكردم. يك دوستي داشتيم كه هميشه ميگفت نصف آدمهايي كه در راهروهاي دادگاه بالا و پايين ميروند تا از هم شكايت كنند، اشتباهشان اين است كه اعتماد كردند اما من باز هم اعتماد ميكنم. البته بنده در نفت هم اعتماد كردم، من همين اعتماد را به فولاد هم كردم اما آنجا اشتباه نبود و اينبار اشتباه از آب درآمد.
يعني در سپاهان از اعتماد شما سوءاستفاده شد؟
قرار شد درباره سپاهان حرف نزنيم. فقط همين قدر بگويم كه من هيچوقت نميتوانم بدبين باشم، مثبت نگاه ميكنم و اعتقاد دارم هيچ كس بد نيست. شايد بهتر باشد بگويم به اندازهاي كه من اعتماد كردم، اعتماد نديدم. من هميشه ۵ اصل ديانت، سلامت، صداقت، رفاقت و رقابت را سرلوحه كارم قرار ميدهم. خودم هميشه به اين اصل پايبندم. يك دست ياعلي ميدهم و ميروم جلو... در نفت و فولاد همين كار را كردم و جوابش را گرفتم اما در سپاهان به من ثابت شد طرف مقابلم به اندازهاي كه من اعتماد داشتم، اعتماد نداشت و اين ۵ فاكتور را رعايت نكرد.
از محرم هم به همين دليل دلخور هستيد؟
من كجا گفتم از محرم دلخورم؟ محرم شاگرد من بود. اصلا بحث محرم مطرح نيست. بحث كساني است كه به قرار اوليهشان پايبند نماندند. من تنها گلايهام از محرم اين است كه اگر ذهنش را نسبت به من خراب كرده بودند، با خودم حرف ميزد. من نگاهم اين بود كه محرم تا سرپاست، محرم باشد. من به او به عنوان شاگردم نگاه كردم و شايد او روزي به اين نتيجه برسد كه راه را اشتباه رفت.
در اصفهان عدهاي ميگويند محرم بابت اين از دست شما ناراحت شد كه شما او را وسط انداختيد تا از بقيه بازيكنان تخفيف بگيريد اما خودتان تخفيف نداديد.
من محرم را وسط نينداختم. من مخالف اين كار بودم كه بازيكن در اين موارد كه مربوط به باشگاه است، دخالت كند ولي وسط جلسهاي كه با دكتر خليليان و محرم داشتيم، ايشان گفتند وضعيت مالي خوب نيست، محرم با بچهها حرف بزند. من هم گفتم اختيار با شماست. خودم هم ۳۰۰ ميليون پاداش قهرماني را بخشيدم و ۲۰۰ ميليون از قراردادم كم كردم. وقتي هم جدا شدم، يك ريال اضافه نگرفتم و فقط تا همان روزي كه كار كردم، دستمزد خواستم، البته شايد هم كمتر گرفتم.
يعني ميخواهيد بگوييد محرم به خاطر خط زدن علي احمدي كه دوستش بود، ناراحت شد؟
نه، ميخواهم بگويم براي خودم هم هنوز جاي سؤال است. كاش محرم با من حرف ميزد، نه اينكه ۳ ماه در دسترس نباشد و فقط پيغام بدهد. بگذاريد يك چيزي را به شما بگويم؛ من اگر كسي را به عنوان كاپيتان معرفي ميكنم، منظورم از اين كار، داشتن يك نماينده در جمع بازيكنان است. خودم سالها كاپيتان بودم و ۳ تيم بانك ملي، مهر شميران و پورا را از دسته پايينتر به دسته بالاتر آوردم و ميدانم كاپيتان چه وظيفهاي دارد و چهكار بايد بكند. كاپيتان نماينده سرمربي است و داخل زمين اختيار دارد، نه بيرون زمين. سرمربي هم حدود اختياراتش مشخص است.
اصرار ما بيفايده است، شما نميخواهيد بگوييد مشكل چه بود؟
گفتم كه مشكل اعتماد كردن من بود. من هميشه به موفقيت تيم فكر ميكنم اما بعضيها اولويتهاي فردي دارند. هر فردي براي من قابل احترام است اما به شرطي كه به تيم من لطمه نزند. مگر من با همين تيم سپاهان قهرمان نشدم؟ مگر بعد از قهرماني ادامه ندادم؟ پس مشكلي نداشتم. مشكل در ادامه پيش آمد كه دوستان اصلا قول و قرارها و برنامهها يادشان رفت، وگرنه موضوع محرم هيچ ربطي به جدايي من نداشت.
انگار خيلي در اصفهان سختي كشيديد!
اصلا؛ من در اصفهان روزهاي خوبي داشتم. مردم اصفهان و سپاهانيهاي اصيل را هيچوقت فراموش نميكنم. آنها از من و سپاهان حمايت كردند كه قهرمان شديم. آنها واقعاً تيمشان را دوست دارند. حالا اگر يك عده كه تعدادشان به اندازه انگشتان دو دست هم نميرسد، تحركاتي ميكنند و باشگاه را تحت تأثير قرار ميدهند تا فضا را به نفع خود تغيير بدهند، اين فقط مشكل سپاهان نيست. در تمام تيمها اين مشكل وجود دارد. من معتقد به كار سالم و رابطه سالم هستم و زير بار خواسته و تهديد اين آدمها نميروم. فحش ميدهند، بدهند... اصلاً تشويق نكنند. متأسفانه همه به اين اندازه محكم نبودند. من هم ديدم بهتر است جدا شوم و با يك SMS هم جدا شدم. SMS دادم تكليف را يكسره كنيد و تمام... هيچ چيزي را هم از چشم هواداران اصيل سپاهان نميبينم. از چشم محرم هم نميبينم.
يعني احتمال دارد باز هم براي مربيگري برويد اصفهان؟
اگر در آينده پيشنهاد داشته باشم و تشخيص بدهم مفيد هستم، حتماً ميروم چون خاطره بدي از اصفهان ندارم. هر وقت احساس كنم نميشود كار كرد، برميگردم خانهام.
اين ماجرا كه شايعه شده بود ديگر در شهرستان كار نميكنيد، چيست؟
اصلا چنين حرفي نزدم. گفتم امسال تا پايان فصل كار نميكنم. چه تهران و چه شهرستان اما سالهاي بعد چرا... من گفتم ترجيح ميدهم در تهران كار كنم، به خاطر خانوادهام، شايد كسي برداشت كرد منظورم اين است كه در شهرستان كار نميكنم.