بوسه بر دستان قنوتی تان...
روز مادر مبارک
خوابشان زمان نداشت، با دردهایش هم، هم دردمان بود...
هربار بیرون رفتنمان با نذر آیت الکرسی اش برابری می کرد... معلم آرامش دهنده ی درد آشنای راهنمایی بود که او را به اختصار، مادر نامیدند...
دعایش رهسپار لحظه های سفر و صدایش شیرین ترین حس سالهای طلایی عمرمان است...
هرگاه از طوفان زندگی ترسیدیم، او بود چون کوهی استوار بر روی ترسهایمان...
زشتی هایمان را پوشاند و دستهایش پیر شدند...
یادمان میداد چگونه از پس طوفان ها بیرون آییم؛ آرامشش، آرامش پس از طوفان بود...
با درد اخت گرفته بود اما هیچ ناله نمی کرد و بر بالینمان شب ها چشم بر هم نگذاشت...
مادر صراط المستقیمی بود که راه درست را نشانم داد و باز هم با لجبازی های بچگانم راهش را بی راه کردم؛ اما او باز هم معلم بود؛ بازهم آرامم کرد، درد آشنا بود اما باز هم راهنمایی کرد...
چادرشان بوی دختر پیامبر(ص) میدهد، رایحه عمیقی از سمت عبادت های با خدا، مشامم را عجیب نوازش می کند... متانت و صبوری فاطمه(س) نماد مقاومت مادر است...
در طی سالهایی که گذشت؛ مادرانی هستند که فرزندانشان را در جبهه ها جا گذاشتند، مادرانی هستند که نمیدانند فرزندانشان در کجای جبهه جا مانده گویی جانشان را از خود دور کردند اما منتظرند آن درد آشنایان آرامش دهنده...
همه مادران ایران زمین که آرزوهایشان را زیر پایشان گذاشتند و اینک بهشت زیر پای مادران است...
همدم اشک های شبانه، خنده ها و شیطنت های روزانه، مادر... بر خاک پایت بوسه می زنیم قدمهایی که روی آرزوهایت گذاشتی، بر دستان چروک شده ات اشک می ریزیم که چه سهمگین و ناگهانی بهار زیبایی ات را به تنهایی پاییزی کردیم؛ مادر بر چشمانت بوسه می زنیم که چه شب ها در و مروارید ها درخشیدند اما خنده زدی...
بر قلب مهربانت درود که دردها را بروز نداد و تپید برای من؛ گویی خودش آگاه شده بود که تمام زندگیم تپیدن قلب مادرست... اویی که بعد از خدا تنها یگانه ایست که گناهانم را بخشید و به رویم نیاورد...
چه بسا فرزندانی که توان مادری کردن ندارند و آسایشگاه را هدیه سختی های سالانه ی مادرانشان کردند و نتوانستند لحظه ای مادری کنند بر مادرشان ...
امروز به جای تو دعا میکنم؛ به جای تو، همانند شب هایی که برایم دعا کردی: خداوندا سلامتی، شادی، سایه اش ، حضور تو و صدای همیشگی قلبش که آرامش دهنده ترین موسیقی دنیاست؛ مهم ترین خواسته هایم برای مادرم است و چه بسا برای لذت های خودم...
اذان ظهر است؛ مادر هنوز چشمانش از خستگی دیشب سو ندارد و خستگی در آن صدف ها موج می زند و بی خوابی های شبانه را در خود نمایان می کند؛ ولکن غذای مورد علاقه ام آماده است... حال، دارد از خدایم برایم خدایی میخواهد...
به میمنت و یادآوری مختصر یکسال در یک روز، پایگاه خبری طوفان زرد خجسته روز را به تمامی مادران که قلبشان طلایی است تبریک عرض کرده و عمری با عزت برای به ثمر نشستن شب بیداری هایشان آرزومند است.
امید است لحظه ای سایه ی زیبای مادر بر بالینتان پاک نشود که اوست بهترین بهانه ی زندگی.
روز مادر که نقطه نقطه وجودشان وقف فرزندانشان شد بر همه ی مادران پاک و مهربان سرزمینمان ایران مبارک...
بوسه بر دستان قنوتیتان، مادران ایثارگر...
غرق خواهم شد من امشب درنگاه ناب و پاکت
مثل مادردرجهان نیست خیر خواه و تکیه گاهت
دستهایت پرتوهای گرم وجانبخش وجودم
این توهستی درتمام روح و جان و تارو پودم
مادرم؛روزت مبارک نام تو ورد زبانم
هیچ جبرانی برای عشق زیبایت ندارم