لزوم توقف فرصتسوزی در تیمهای پایه باشگاهی
از نیمکت سپاهان تا بازی در آلیانس آرنا
سردار آزمون با حضور در جام باشگاههای اروپا و بازی مقابل بایرن مونیخ دل فوتبالدوستان ایرانی را بابت نسل دیگری از ستارههای ایرانی در اروپا خوشحال کرد در حالی که این بازیکن نیمکت نشین سپاهان بود و فرصت بازی در این تیم پیدا نکرد.
به گزارش طوفان زرد و به نقل از خبرگزاری فارس از اصفهان، شب گذشته یک اتفاق تاریخی دیگر برای فوتبال کشورمان رقم خورد و بارقههای امیدی را از فوتبال فراموش شده و چشمنواز ایرانی را نشان داد.
سردار آزمون و سعید عزتالهی دو بازیکن تیم روستوف شب گذشته با حضور در جام باشگاههای اروپا این امید را در دل فوتبال دوستان ایرانی زنده کردند که میتوان از فوتبال ایران امثال علی دایی، مهدی مهدوی کیا، وحید هاشمیان و علی کریمی و امثالهم را انتظار داشت.
ماورای نتیجه حاصل شده و عملکرد ضعیف سردار در بازی شب گذشته اما همین حضور دو بازیکن ایرانی در بالاترین سطح فوتبال باشگاههای دنیا یک موفقیت به حساب میآید.
عملکرد خوب چند بازیکن لژیونر ایران در اروپا که بعضاً عطای قراردادهای پر زرق و برق داخلی و حتی عربی را به لقایش بخشیدند و با انتخاب اروپا، دیده شدن و قراردادهای منطقی و پیشرفت را انتخاب کردند یک سرمایه جدی برای فوتبال ایران شده است.
سردار آزمون بازیکنی بود که در سپاهان نیمکت نشین بود و فرصت بازی کردن پیدا نکرد شاید برای اولین بار کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی ایران بود که این بازیکن را کشف کرد و او را به تیم ملی دعوت کرد.
این بازیکن مثل بسیاری دیگری از بازیکنان جوان محصول آکادمی تیمهای ریشهداری همچون سپاهان است اما باید به این نکته بسیار توجه کرد که چنین ستارهای حتی فرصت بازی کردن در سپاهان را هم پیدا نکرد و به یک باره به اروپا ترانسفر شد.
سردار آزمون و دهها بازیکن دیگر ماحصل یک برنامهریزی قوی در باشگاه سپاهان بود که طی یک دهه این تیم را از یک تیم معمولی به مدعی اول و آخر جامها تبدیل کرد و در این مسیر نقش تیمهای پایه بسیار مهم است.
در این زمان بود که بازیکنان بزرگی از مکتب سپاهان بر خواستند و به فوتبال ایران عرضه شدند و این قشر آنقدر زیاد بودند که مجالی برای خودنمایی سردار آزمون پیدا نشد.
در کنار سپاهان، ذوبآهن نیز به تیمهای پایه اهمیت ویژه داد و بازیکنان بزرگی را به فوتبال ایران معرفی کرد اما متأسفانه این دو باشگاه این روزها به دلیل مشکلات مالی و بعضاً ضعف عملکرد مدیران دیگر تیم پایهای ندارند.
تیم سپاهان که به ثبات مدیریتش شناخته میشد، پس از رفتن محمدرضا ساکت روی ثبات به خود ندید و چند فصلی نیز با ادامه همان روند سپاهان موفق به کسب جام شد اما از فصل گذشته تاکنون عملکرد دور از انتظاری را ارائه کرده است.
همین تغییر و تحولات بسیار در رأس سپاهان باعث به هم خوردن برنامههای از پیش تدوین شده چند ساله شد و کار به جایی رسیده است که سپاهان اکنون در تیمهای پایه هیچ اقدام اساسی انجام نمیدهد.
همه به خوبی میدانند که کشورمان و به خصوص اصفهان استعدادهای زیادی در فوتبال دارد و قطب فوتبال منطقه است اما تا زمانی که این استعدادها نتوانند فرصتی برای خودنمایی پیدا کنند، نباید انتظار زیادی از فوتبال داشت.
فوتبال پایه رکن و اساس فوتبال نوین حرفهای دنیاست و میتواند سودآوری بسیار بالایی برای باشگاهها داشته باشد؛ این سودآوری به مقداری زیادی است که باشگاههای بزرگ دنیا در کشورهای پراستعداد آکادمی تأسیس میکنند که شاید کشف یک استعداد تمامی هزینههای آن آکادمی را پوشش دهد.
اصفهان که از دیرباز پیش رو بوده است، نیاز به تغییرات و اقدامت اساسی دارد و همانطور که کارشناسان به آن اذعان کردهاند، فوتبال اصفهان در حال نابودی است و این را میتوان به راحتی از رأی آوردن یک شخصیت کاملاً غیرورزشی در رأس این هیأت درک کرد.
فوتبال اصفهان این ظرفیت را دارد که امثال آزمونها بسیار معرفی کند و مربیان و پیشکسوتان بسیار بزرگی نیز در این استان وجود دارد که مویشان را در این فوتبال سفید کردهاند اما متأسفانه حال که زمان بهرهگیری از آنهاست، این بزرگان خانهنشین شدهاند.
سردار آزمون تنهای یکی از این استعدادها بود که شب گذشته افتخاری را برای ایران رقم زد و امثال این بازیکنان بسیار داریم که باید نه تنها در اصفهان بلکه در کل کشور به استعدادهای جوان بها داده شود و برای استفاده بهتر از آنها برنامهریزی شود.
باید روزی برسد که مجدداً ایران قطب اول فوتبال منطقه و حتی آسیا شود و این پتانسیل و استعداد در ایران وجود دارد تا بتوانیم نسل طلایی دیگری برای فوتبال کشورمان بسازیم.