ما فردای هر بازی با شما هستیم
قسمت چهارم؛ فولادشهرِ خوش یمن... سلام هوادار!
شاید گفتن یک تبریک در میان لحظه های خوشحالیت شیرین ترین واژه برای حال تو باشد...
پس... بابتِ بازگشتِ طوفانی، به زردیِ سپاهانمان " تبریک " هوادار...!
راستش آخرین رونمایی کرانچارمان در دربی اصفهان، نیک برایمان رخداد...
می دانم کمتر کسی از هواداران و اصفهانی ها دربی همیشه جذاب اصفهان را از دست داده اند اما یادآوری شب شیرین طلایی های نصف جهان خالی از لطف نیست...
باز هم دقایق ابتدایی بود که هیجان تمام فولادشهر را فرا گرفت تا حس خوشِ جنگِ ستاره ها، برایمان خاطره ها را دنبال کند...
دفع دقیقه ۷ رسول دوباره امید و دلگرمیِ دوباره را به دل های طلایی ها برگرداند تا بازی به بازی گرفته نشود...!
مهرداد محمدی که تمامش را در میدان پراکنده میکرد؛ عجیب لذت بازی دو چندان می شد...
جوانِ انگیزه که خودش هم می داند چگونه حرکاتش برای گل زدن له له میزند...
شاید مردِ میدانِ امشب، که حضورش در نقطه نقطه مستطیل سبز چشمک میزد تا شادی بسازد از جنس پیروزی؛ آینده، ناجی لحظه هایمان بشود!
از تک حرکتی های پاپی، آقایی، انصاری و ثاقبی که طلایی هایی شدند در آسمان مهتابی اصفهان!
به راستی چقدر آن هنگام که لی دروازه مان را نگهبان است؛ حس خوشایندی منتقل میشود... حسی مثل حس "اعتماد"!
دیشب تجربه های اولیویرا به سرعت صحنه هایمان را از پیش آمدها پاک می کرد تا فولادشهر بار دیگر خاطره ساز شود... فولادشهری خوش یمن!
آن وقت که لی صید کرد؛ تک تک حمله های شاگردان ژنرال دفع شد تا هفته چهارم پیروزی نوبرانه ای برایمان در فصل هفدهم شود...
می دانی؟ حس خوبیست که مهرداد محمدی با تمام عشق، حریفانمان را بهت زده بازی اش کند...
تا تعویض طلایی مربی کرواتمان شب محمدی ها را برای استارت دوباره شیران اصفهانی رقم زند...
جلال علی محمدی، تعویض بجای اندیشه های کرانچار، دومین گلمان را به ثمر رساند تا بر شب شهراوردمان مُهر پیروزی بکوبد...
جلالی که چه ساده و شیرین، دلگرمی مان را تا آخرین حد به شیرینی مبدل کرد تا به آرام ترینِ ممکن، توپ سرنوشت ساز درون دروازه کاشته شود... آن هم به راحتی آب خوردن!
حالا تمام حال خوبمان در فولادشهر خاطره ساخت و این حال خوب از خوش قدممان، مروان حسین، سرگرفت...
از بدو ورود مروان پا طلایی مان!
در تمام حال خوب و حس خوشمان، نبودِ کاپیتان همیشه طلایی مان، بدجور ذوقمان را کور می کرد...
از محرم... تا احسان!
چه مِهر سنگینی تلخ شد با خداحافظی بالابرنده جام هایمان...!
کفش هایی که آویختنشان برایمان هرگز شکل "باور" به خود نگرفت...
شیرینیِ دربیِ شیرینِ ۶۱ تقدیم طلایی پوشان همیشه طلایی مان!
و تقدیم به تو... هوادار!
ماه عسلِ صبوری هایت به معنای عسل کاممان را شیرین کرد و حالا ثمره ی حمایت هایمان رنگ و بوی بودن گرفته است...
چه ستودنی به سکوهایمان حس و حال بودن می بخشی و چه حضور و بودنت نوستالژی روزهای قهرمانی دیرینیمان است...
قلبان طلایی تان در لحظه های کوبنده مان می کوبد...
پاهای طلایی ات پر هیجان و دستانت آنچه را که دیدگانت میبیند را در هیاهوی ثانیه ها به دست تشویق میسپارد...
پس وجود طلاییتان که همچون فولاد به تقابل هایمان استحکام می بخشد؛ قدر می دانیم...
شیرینی بودنتان دستِ کم از حسِ خوبِ پیروزی ندارد...
ما روحیه میدهیم پس روحیه میگیریم و این معامله فسخ شدنی نیست برایمان...
به امید دومین پیروزی زردپوشان سپاهان برابر سپید رودی های رشت!
ما فردای هر بازی با شما هستیم؛ پس...
سلام هوادار!