X

ورود به پایگاه خبری طوفان زرد

31 مرداد 1396, 12:33
کد خبر: 23945
خبرنگار: khani
نظرات: 3

لوکا را هیچ وقت نمی‌بخشم

قنبری: دربی خوب و تماشاگر پسندی بود

قنبری: دربی خوب و تماشاگر پسندی بود قنبری: دربی خوب و تماشاگر پسندی بود
اصفهانی نیست؛ اما در فوتبال ایران با سپاهان مطرح شده است. به عنوان بازیکن در جام قدس و لیگ آزادگان به میدان رفته؛ اما برای این گفت وگو، وجهه مربیگری کریم قنبری مدنظر ما بود. قنبری که سابقه دستیاری مربیان زیادی را در لیگ برتر دارد، در دو مقطع انتظار داشته سپاهانی‌ها به او اعتماد کرده و سکان تیمشان را به او بسپارند که البته این اتفاق رخ نداده؛ اما همچنان امیدوار است تا در چرخه مربیانی که روی نیمکت سپاهان جابه‌جا می‌شوند، بالاخره روزی هم نوبت او شود.قنبری که اصولا علاقه ای به حاشیه ندارد، در این گفت وگو بعد از سال‌ها از دلخوری عمیقش از لوکا پرده بر می‌دارد؛ هر چند که تمایلی برای بازگفت جزئیات ماجرا نشان نمی‌دهد. با این حال پیشنهاد می کنیم خواندن این مصاحبه را از دست ندهید.

روزهای دور از نیمکت برای کریم قنبری چطور سپری می‌شود؟
در روزهای گذشته در کلاس حرفه ای مربیگری حضور داشتم که زیر نظر مدرس دانمارکی دوره فشرده ای برگزار شد و حدود 12 روز به طول انجامید. فعلا در مرحله تز هستیم و تابستان سال آینده، بالاترین مدرک مربیگری فوتبال دنیا را دریافت خواهم کرد.

چه تفاوتی میان دنبال کردن لیگ توسط یک مربی با یک تماشاگر معمولی وجود دارد؟
به هرحال مربی‌ها باریک تر می‌شوند. به شخصه تمام بازی‌های لیگ برتر و لیگ دسته یک را دنبال می‌کنم. حالا که دو سالی است اصفهان در لیگ دسته یک تیم ندارد؛ اما در گذشته که تیم داشتیم، بازی‌های نماینده اصفهان را از نزدیک تماشا می‌کردم.

پس با این حساب دربی را هم تماشا کرده‌اید؛ بازی چطور بود؟
بله؛ دربی را در خانه دیدم. بازی خوب و تماشاگر پسندی را هر دو تیم به نمایش گذاشتند و روز دروازه بان های دو تیم بود. از دیدن این بازی لذت بردم و بالاخره برد سپاهان هم لذت مضاعفی را به همراه داشت.

موافقید اشاره ای هم به دوران فوتبالی‌تان داشته باشیم؟
من از سال 60 ساکن اصفهان شدم. طی سال‌های 64 تا 67 در چهار دوره لیگ قدس جزء بازیکنان اصلی تیم منتخب اصفهان بودم و طی سال‌های 65 و 67 به قهرمانی کشور دست پیدا کردیم. طی سال‌های 64 تا 67 با رسول کربکندی در تیم پلی اکریل بازی می‌کردم، یک فصل به سازمان گوشت رفتم و بعد از آن تا سال 75، یعنی سال پایان فوتبالم در تیم سپاهان بازی می‌کردم.

تا قبل از لیگ حرفه ای، تیم‌های شهرستانی برای کسب رتبه سومی شانس داشتند و قهرمانی در اختیار سرخابی‌ها بود؛ اما در لیگ برتر این رویه دستخوش تغییر شد. به نظرتان در مقطع اول استقلال و پرسپولیس قدرتمند بودند یا تیم‌های شهرستانی قدرت رقابت با این دو تیم را نداشتند؟
البته همان طوری که اشاره داشتم، در لیگ قدس دو بار قهرمان ایران شدیم؛ اما در گذشته استقلال و پرسپولیس، در واقع تیم منتخب ایران بودند. سال 75 سپاهان شانس زیادی برای کسب رتبه دومی داشت اما شرایطی به وقوع پیوست و مانع از این اتفاق شد.

چه شرایطی؟

آن زمان مثل حالا نبود که مسابقات طبق برنامه برگزار شود. معمولا استقلال و پرسپولیس پنج، شش بازی عقب مانده داشتند و جالب اینکه بازی‌های عقب مانده آنها با تیم‌هایی بود که یا به لیگ پایین تر سقوط کرده بودند یا اینکه نتیجه تفاوتی به حال آنها نداشت. آن موقع مثل حالا نبود که داوری‌ها زیر ذره بین باشد و داوران تحت فشار هواداران دو تیم بودند و معمولا به سود این تیم‌ها سوت می‌زدند.

پس رسانه ای شدن تمام اتفاقات فوتبالی و برد خبری ویژه این رشته به سود تیم‌های شهرستانی شد؟

بله؛ همین طور است. حالا داوری زیر ذره بین است و لحظه به لحظه اتفاقات بازی‌ها و داوری‌ها رصد می‌شود و اصطلاحا هواداران و رسانه‌ها مو را از ماست بیرون می‌کشند.

قبول دارید اوج‌گیری سپاهان با شروع لیگ برتر کلید خورد؟
پیشرفت سپاهان از سال 72 و زمانی که تحت پوشش سیمان سپاهان رفت، آغاز شد. این شرکت تا جایی که در توان داشت به سپاهان کمک کرد؛ اما به دلایلی سال 79 از حمایت تیم منصرف شد و زیر مجموعه شرکت فولاد مبارکه شدیم که صاحب تشکیلات گسترده ای بود. فولاد حمایت خوبی از تیم داشت؛ اما در قبال آن قهرمانی می‌خواست.

خوب برسیم به دوران مربیگری کریم قنبری. چطور شد که بلافاصله پس از پایان دوران فوتبال، به حوزه مربیگری وارد شدید؟
زمانی که دوران فوتبالم تمام شد، کربکندی مرا به عنوان مربی در سپاهان نگه داشت. بعد هم دو سال با ندیمیان و یک سال با مناجاتی در تیم بزرگسالان سپاهان بودم و سپس سه فصل به تیم امیدهای سپاهان رفتم. با این تیم به مرحله نیمه نهایی لیگ امیدها رسیده بودیم که استانکو از من خواست به تیم بزرگسالان بروم و دستیار او شدم. بعد هم با دستیاری تاوارس و لوکا ادامه دادم.

تاوارس یک مربی ناشناخته در فوتبال ایران بود و غیر از همان یک دوره حضور در سپاهان، تمایلی برای همکاری با این مربی برزیلی وجود نداشت. به عنوان فردی که به او نزدیک بودید، نظرتان درباره تاوارس چیست؟
تاوارس در فوتبال ما ناشناخته بود؛ اما او در مربیگری مدارک معتبری داشت و مسلط به پنج زبان زنده دنیا بود. تاوارس در بیشتر کشورهای دنیا مربیگری کرده بود و تجربیات خوبی در اختیار داشت. وی حالا ساکن برزیل است و من هنوز هم با تاوارس در ارتباط هستم.

اما با این تعریف‌هایی که می‌کنید، تاوارس در سپاهان نتیجه خوبی نگرفت و برخلاف مربیان کروات، سایر تیم‌ها هم به سراغش نرفتند؟

متاسفانه در فوتبال ایران نتیجه گرایی حرف اول را می زند. روابط عمومی و شناخت هم تاثیرگذار است و به این دلیل سایر تیم‌ها تاوارس را نخواستند. در تیم سپاهان هم ساکت تمایل داشت تاوارس بماند؛ اما وی پیشنهاداتی از کشورهای دیگر داشت و مشغول سبک و سنگین کردن آنها بود که مدت زیادی طول کشید و ساکت هم خسته شد و به سراغ لوکا رفت.

در سال‌هایی که مربی سپاهان بودید، برای انتخاب سرمربی با شما مشورت می‌کردند؟

صددرصد. من در این سال‌ها ارتباطات نزدیکی با مدیریت باشگاه داشتم و در موارد متعددی با من مشورت می‌کردند.

در ادامه نوبت رسید به لوکا. با اخلاق خاص این مربی و روحیه پرخاشگرانه ای که داشت، چطور کنار آمدید؟
دقیقا همین طور است که می‌گویید. کار کردن با لوکا خیلی سخت بود و هر چه سنش بالاتر می‌رفت، اخلاقش تندتر می‌شد؛ اما من در مدتی که با او کار می‌کردم، هیچ وقت به مشکلی برنخوردم.

ریسک پذیری خصوصیت مثبت لوکا بود و به واسطه همین روحیه، بازیکنان جوان زیادی در سپاهان پرورش یافتند. این نظر را قبول دارید؟

فلسفه کاری لوکا، ریسک کردن بیش از حد بود. البته در آن مقطع باشگاه شرایط خاصی داشت و نوسانات بازار فولاد، بودجه باشگاه را تحت الشعاع قرار داده بود و از این رو تفکر سپاهان بر استفاده از بازیکنان جوان، استوار شده بود و خوشبختانه لوکا در خوب زمانی به تور سپاهان خورد. البته لوکا این عادت را هم داشت که تا پیشنهاد خوبی به او می‌رسید، سریع قبول می‌کرد. در آن مقطعی که سپاهان خیلی خوب نتیجه گرفته بود و تجربه نایب قهرمانی در آسیا و حضور در جام باشگاه‌های جهان را داشتیم، تا به او پیشنهاد دادند، سپاهان را ول کرد و رفت.

شما با لوکا صحبت نکردید تا برای ماندن متقاعدش کنید؟

من با او حرف زدم؛ اما لوکا اخلاق خاصی داشت. مثلا شرط ماندنش را رفتن قنبری یا فلانی و بهمانی می‌گذاشت. عادتش این بود که همیشه دیگران را مقصر جلوه بدهد؛اما در آن مقطع ساکت پشت سر بازیکنان و مربیان درآمد.

کریم قنبری در سه مقطع به عنوان سرمربی موقت سپاهان انتخاب شد؛ اما هیچ وقت این شانس را نداشته‌اید که فرصت نفر اول بودن را پیدا کنید.خاطرم هست وقتی بعد از رفتن لوکا در مقطع اول، ویرا را انتخاب کردند، در گفت وگویی که با اصفهان زیبا داشتید، به این موضوع اعتراض کردید و مدعی شدید سپاهانی‌ها باید به شما اعتماد می‌کردند.
بله؛ این صحبت‌ها را مطرح کردم؛ اما فکر می‌کنم سال 90 از مقطع قبلی هم کامل تر شده بودم و شرایط ایده آلی را برای انتخاب به عنوان سرمربی تیم داشتم. من در موقعیت بدی هدایت تیم را بر عهده گرفتم و تیم از بحران خارج شده را به کرانچار تحویل دادم. تیم در ادامه همان مسیری که من طی کرده بودم، قهرمان شد. شما در نظر بگیرید، لوکا و کرانچار هردو با سپاهان نتیجه گرفتند؛ یعنی اینکه این تیم بستر مطمئن و خوبی برای یک مربی است و من انتظار داشتم این فرصت را به من هم می‌دادند.

فکر می‌کنید چرا سپاهان حاضر شد به ویرا اعتماد کند؛ اما به کریم قنبری نه؟
در فوتبال ایران و به خصوص اصفهان، از پشت عینک دوربینی تصمیم‌گیری می‌کنند. من خودم را عضوی از خانواده سپاهان می دانم. حدود 30، 40 سالی است که در این شهر ساکن هستم؛ اما سپاهانی‌ها دیدگاهشان این است که یک غریبه بیاید بهتر از خودی است و یک خارجی هم بهتر از ایرانی.

اشاره داشتید که در دوران مدیرعاملی ساکت رابطه خوبی داشتید و طرف مشورت او بودید. چرا به ساکت پیشنهاد ندادید که به عنوان سرمربی انتخاب شوید؟
من با ساکت خیلی راحت بودم؛ اما هیچ وقت موقعیتش پیش نیامد. اگر ساکت ماندنی شده بود، این کار را می‌کرد. در آن مقطع هیئت مدیره مخالف من بود؛ اما ساکت از من حمایت می‌کرد. وقتی علیرضا رحیمی به سپاهان آمد، هیچ اعتقادی به خودی‌ها نداشت و بدون اینکه نظر سرمربی آینده برای همکاری با من را لحاظ کند، با من قطع همکاری کرد. من به لوکا خیلی نزدیک بودم و حتی قبل از اینکه دهانش را باز کند، می‌دانستم چه می‌خواهد بگوید یا با حرکات دست و صورتش متوجه می‌شدم چه منظوری دارد. لوکا به هرحال پیرتر شده بود و اخلاقش تندتر. ما با هم هیچ مشکلی نداشتیم؛ اما اتفاقاتی افتاد که من دلخور شدم.

انتخاب لوکا در مقطع دوم، آن هم بعد از اتفاقاتی که در جریان جدایی او و رفتنش به امارات رخ داد را درست می دانید؟
در آن فصل شرایط باشگاه به صورتی بود که می‌گفتند نمی‌خواهند زیاد هزینه کنند و بهترین گزینه لوکا بود؛ اما وقتی تصمیم به قطع همکاری گرفتند، رحیمی حاضر نشد جلسه ای بین من و کرانچار بگذارد تا حداقل در خصوص بسته شدن تیم، مواردی را که لازم بود به اطلاع سرمربی جدید برسانم.

خب وقتی رحیمی حتی به اندازه یک جلسه هم برای کریم قنبری بها قائل نشد، چطور انتظار داشتید موافق سرمربیگری شما باشد؟

اگر رحیمی می‌خواست من سرمربی شوم یا حتی به عنوان مربی کارم را ادامه بدهم، می‌توانست هیئت مدیره رامجاب کند. من با سپاهان قرار داشتم و طبیعی است که برای هیئت مدیره بحث مالی مهم بود و معمول است که به سرمربی جدید اطلاع می‌دهند که با فلان مربی قرارداد داریم.


چطور شد که پس از چند سال دوری از سپاهان، حاضر شدید با دستیاری عبدالله ویسی به این تیم برگردید؟
سپاهان باشگاه من است و نصف عمرم را در تیم گذرانده‌ام؛ کجا بهتر از سپاهان؟

اگر منصور ابراهیم زاده هم با تیمی به توافق می‌رسید، چطور؟

من وقتی پیشنهاد دستیاری ویسی را دریافت کردم، با ابراهیم زاده مشورت کردم. وی آن زمان هدایت تیمی را نداشت؛ اما همان طوری که گفتم اولویت من سپاهان بود.

در بین تیم‌هایی که با ابراهیم زاده همکاری داشتید، به نظرم بهترین نتیجه را با نفت گرفتید. مثل خیلی از مربیان دیگر که در نفت عملکرد خوبی داشتند.

اشاره خوبی کردید. نفت تیمی است که شرایط ایده آلی دارد و مدیران این تیم افرادی صادق بودند و نتیجه صداقتشان، خوب نتیجه گرفتن این تیم بود. زمانی که ابراهیم‌زاده هدایت این تیم را برعهده داشت، بستر اصلی برای نتیجه گیری نفت فراهم شد و بعدها مربیانی مانند فرکی و گل محمدی این روند را ادامه دادند.


قبول دارید پیکان بدترین انتخاب منصور ابراهیم زاده و شما بود؟

به نظرم دو انتخاب بد داشتیم؛ راه آهن و پیکان. بعد از اینکه با تیم راه آهن به توافق رسیدیم، مشکلات مالک آن شروع شد و در مجموع فصل بدی را پشت سر گذاشتیم و با تلاش زیاد، توانستیم راه آهن را در لیگ برتر حفظ کنیم. پیکان هم انتخاب بدی بود و همان اتفاقاتی رخ داد که اطلاع دارید.

در این مقطع، پیشنهادی برای سرمربیگری نداشتید؟
وقتی ابراهیم‌زاده رفت، از هر دو تیــــم نفــــــت و راه آهـــــن پیشنهاد داشتم که قبول نکردم.

چرا؟
چون با ابراهیم زاده رفـــتــــه بــــــودم و در آن مقطع نمی‌خواستم او را تنها بگذارم. در آن زمان، پیشنهادات متعددی به ابراهیم‌زاده می‌رسیـــد و ترجیح می‌دادم با او همکاری کنم.

حالا بعد از چند سال پشیمان نشده‌اید که این موقعیت را از دست دادید؟
آن زمان به نظرم تصمیمم درست بود؛ اما حالا دیگر نمی‌خواهم به آن فکر کنم.

چرا بعد از آن دیگر پیشنهادی برای سرمربیگری نداشتید؟
خودم فکر می‌کنم به خاطر این است که ارتباطات قوی نداشته‌ام. این ضعف را در خودم دیده‌ام و باید تلاش کنم آن را برطرف کنم. ورود به جرگه مربیان کار دشواری است، حتی اگر بالاترین درجه مربیگری را هم داشته باشی و زمان زیادی در تیمی مانند سپاهان مربی بوده باشی.

جدا از بحث مدیران و اعتماد آنها، فکر می‌کنید شرایط لازم برای قبول سرمربیگری یک تیم را داشته باشید؟
چرا که نه. به نظرم شرایطی که یک سرمربی باید داشته باشد را دارم. من در سه مقطع سخت سرمربیگری موقت سپاهان را برعهده داشته‌ام، به ویژه فصل 90-91 که تیم را در موقعیتی بحرانی تحویل گرفتم. سپاهان آن زمان سه باخت متوالی را تجربه کرده بود که لوکا رفت و تیم را به من دادند. در تمام سال‌هایی که به عنوان مربی فعالیت داشته‌ام، هیچ وقت خودم را جدا از تیم و سرمربی ندانسته‌ام و همواره از سخت‌ترین کارها و ماموریت‌ها استقبال کرده‌ام.

برخی معتقدند عوامل غیر فنی در انتخاب مربیان لیگ برتری دخیل است و این عوامل باعث شده تا چرخه مربیان لیگی تقریبا ثابت باشد. نظر شما چیست؟
من هم که در این فوتبال بوده‌ام، نمی‌توانم منکر وجود برخی روابط شوم. در فوتبال باشگاهی ایران رابطه حرف اول را می زند، البته در تمام دنیا قواعد ثابتی وجود دارد؛ اما در ایران خاص تر است.

بعد از مقطعی که با لوکا همکاری داشتید، دیگر با او همکاری نکردید. دلیل خاصی داشت؟

اصلا به همکاری با لوکا فکر نمی‌کنم و سعی کردم ارتباطم را با او قطع کنم.

چرا؟
در آخرین مقطعی که لوکا سرمربی سپاهان بود، سخت‌ترین فشارها به من وارد شد.
او صحبت‌های سنگینی را علیه من مطرح کرد که به خاطر آن هیچ وقت او را نخواهم بخشید و حاضر نیستم دیگر با او همکاری کنم، حتی اگر بیکار باشم.

از لیگ دسته یک پیشنهادی بدهند قبول می‌کنید؟
چون غیر از مربیگری شغل دیگری ندارم، از از این پیشنهاد استقبال می‌کنم. من دوست دارم در فوتبال حضور داشته باشم؛ البته نه به هر قیمتی.
نظرات کاربران
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.
آخرین ها