به بهانه خداحافظی تلخ بوفون با تیم ملی ایتالیا
باجو، آخرین فرمانده قلمروی وفاداری!
پس از صعود نکردن تلخ و باورنکردنی تیم ملی فوتبال ایتالیا به جام جهانی روسیه، اسطوره تمام نشدنی لاجوردی ها با بازی های ملی خداحافظی کرد تا هواداران فوتبال را بیش از پیش شوک زده کند. به همین دلیل فوتبال اروپای این هفته را به باجوی کبیر اختصاص می دهیم.
دوشنبه شب قلب میلیون ها هوادار فوتبال به رنگ آبی درآمده بود. آبی، با این امید که پسران آبی پوش، تابستان آینده سرود کشورشان را در روسیه فریاد بزنند. بازگشت ایتالیا و صعود به جام جهانی مثل چسباندن تکه های متعدد یک لیوان شکسته، محتمل ولی درواقع غیرممکن بود... لیوان شکسته جبران باخت یک گله بازی رفت را در دیگ جوشان سن سیرو نکرد. بازیابی خوی جنگندگی ایتالیایی ها در این مدت زمان کم بود. ایتالیا شبیه سرمربی پا به سن گذاشته خود؛ سردرگم، نچسب و خسته ظاهر می شد. آقای آنتی کاریزماتیک با مصاحبه های ناامید کننده و رخوت در کنار زمین، روح مبارز و پیروزی خواه را از کالبد تیمش بیرون کشید. دقیقاً چیزی که در تیم نصفه و نیمه آنتونیو کونته به وفور یافت می شد. شور و حال منحصر به فرد آنتونیو در ساق پای بازیکنانش متبلور می شد تا توانایی کنار زدن اسپانیا را داشته باشند و راه گلوی آلمان را تا آخرین نفس ببندند.
شاید امید به پیروزی ایتالیا با وجود حمایت هواداران نیز خوش بینانه به نظر می رسید. به قول آندره آ پیرلو تا به حال هیچ تماشاگری برای هیچ تیمی گلی به ثمر نرسانده! بی برنامگی، عدم توانایی در استفاده از بازیکنان و اجرای تاکتیک های پراشتباه دلایل فنی این فاجعه تاریخی بود. برای کشوری که در ۱۸ دوره از ۲۰ دوره ی گذشته جام های جهانی حضور داشته و از آخرین باری که موفق به حضور نشده، ۶۰ سال میگذرد و با چهار قهرمانی سهم بزرگی در تاریخ فوتبال دارد، صعود نکردن به جام جهانی مضحک به نظر می رسد. مضحک و به همان اندازه مهم. این اتفاق بیش از همه به راس فوتبال ایتالیا برمیگردد. جایی که همیشه پر بوده از مسائل پشت پرده! از شرط بندی ها و رسوایی های مالی گرفته تا دخالت مافیا و تهدیدها.
فارغ از تمام دلایل و قضاوت ها، نسلی که به کمک وقار جنتلمن های ایتالیایی عاشق فوتبال شده، جام ۲۰۱۸ را با چشمانی آغشته به اشک و خون تماشا می کند. اشک برای بازیکنان مستعدی که حسرتشان برای چهار سال مهر تمدید خورده و خون برای آخرین فرمانده قلمروی وفاداری! وقتی بوفون در آخرین دقایق به محوطه جریمه سوئد نفوذ می کرد، شبیه همان فرمانده ای بود که تمام مدال های افتخارش را کنار گذاشته تا سبک بال برای حفظ حیثیت ذره ذره جمع شده اش، آخرین ضربه را شخصاً به قلب دفاع دشمن بزند.
فوتبال ایتالیا بیش تر از هرجای دیگری نماد تقابل اشک و لبخندهاست. لحظه های غرور آفرین و افتخار آمیز پرشماری دارد و شکست ، حسرت و افسوس اسطوره ها را کم ندیده است. درست مثل آخرین بازمانده از تیم قهرمان جهان این کشور. قطعاً بوفون با واکنش های خیره کننده، افتخارات، ثبات و بزرگی به خاطر آورده می شود اما در یکی دو سال گذشته تصویر اشک های بوفون، هواداران فوتبال را وادار به گریه کردن برای این بازی زیبا و البته بی رحم کرده است! بعد از حذف در یورو ۲۰۱۶، پس از شکست در فینال لیگ قهرمانان اروپا و حالا برای صعود نکردن به جام جهانی.
هواداران ایتالیا، با باختن و از دست دادن در آخرین لحظه آشنا هستند. از دست دادن جام در فینال یورو ۲۰۰۰ و باخت های متعدد در ضربات پنالتی گواه این ادعاست. هنوز فریم به فریمِ چشم دوختن باجو به زمین بعد از آن پنالتی کذایی را به خاطر دارند. آخرین قسمت از این سریال تراژدیک اما کمی متفاوت بود. قاب ثبت شده از بوفون در حالی که با دستانی به حالت التماس رو به آسمان فریاد میزند، یادآور سکانس فریاد بی صدای آل پاچینو بعد از مرگ دخترش در فیلم پدر خوانده ی ۳ است. ایتالیا برای پایان دادن به این سندروم آزار دهنده، شعله های کم جان امید را تا آخرین ثانیه زنده نگه می داشت. با دویدن های بی رمق بوفون، با فغان های خشم آلود دروسی و با بوسه های بی امان فلورنزی بر توپ قبل از زدن ضربه کرنر در دقیقه ۹۵.
بی شک بوفون لایق خداحافظی شایسته تر از بازی های ملی بود اما شاید این پایان تلخی باشد بر تلخی بی پایان سال ۲۰۱۷. سالی تلخ و غم انگیز درست مثل روز خداحافظی توتی. حسرت بار شبیه انتظار برای تماشای دوباره ی پاس های میلیمتری پیرلو و با زخم هایی عمیق؛ عمیق مثل چروک های گوشه ی چشم جیانلوئیجی...