یادداشت:
قدردان فولاد مبارکه، اما منتقد مدیران هستیم
با پیشرفت صنعت فوتبال در جهان نگاه بنگاههای بزرگ اقتصادی به سمت این پدیده اجتماعی افزایش یافت. با پایان دهه هفتاد شمسی و آغاز دوره جدید لیگ این ورزش محبوب، شرکت فولاد مبارکه اصفهان ازجمله غولهای بزرگ صنعتی ایران بود که با حمایت از باشگاه اصیل و با قدمت سپاهان مسیری نو در شکوفایی ورزشی استان پهناور اصفهان بهخصوص فوتبال ایجاد کرد.
روزهای طلایی سپاهان اما بهسرعت شکل گرفت و اصفهانیها، نخستین بار با شکستن دوقطبی فوتبال پایتخت جام زرین قهرمانی را به شهرستان آوردند. کمتر از یک دهه بعد باز این اصفهانیها بودند که برای نخستین بار دوشبهدوش باشگاههای مدرن و تادندانمسلح آسیای شرقی تا فینال آسیا پیش رفتند و این آغازی بر فصل جدید فوتبال ایران اصفهان بود. در آنسو، قطب صنعتی بزرگ اصفهان نیز مرزهای جهانی را زیر پا گذاشته بود و با دستاوردهای علمی و صنعتی خود قلههای افتخار را یکی پس از دیگری فتح کرد.
روزهای اوج طلاییهای پولادین اصفهان پایدار ماند و هم باشگاه سپاهان هم مجتمع فولاد مبارکه طی سالهای متوالی با آقایی در ورزش و صنعت ایران نام خود را بیشازپیش طنینانداز کردند. روزهای سیاه اما دور نبود. سپاهان بهیکباره سقوط آزاد را تجربه کرد. باثباتترین باشگاه اصفهانی طی 3 سال چند مدیرعامل عوض کرد و هر تازهواردی به فکر انقلاب و جراحی پرافتخارترین باشگاه ایران افتاد. چیزی شبیه پوستاندازی آنهم از ریشه!
علت اما مشخص نبود. تاوان به دست آوردن یک استادیوم گریبان سپاهان را برای تمام نداشتنها گرفت. بزرگترین قطب صنعتی ایران متولی پروژه ملی نیمهکارهای شد که دولتهای پیش از آن چیزی جز خلف وعده عایدش نکرده بودند. همچون زنده رود، همچون معضل اشتغال، همچون یکبهیک پروژههای عمرانی و زیستمحیطی، نقشجهان نیز قربانی برچسبی شد که پایتخت بر پیشانی مردم این شهر زده بود. بله، اصفهان استانی «برخوردار» بود.
استادیوم هست، تیم نه!
مدیران ارشد شرکت فولاد مبارکه اصلیترین عامل ضعف این روزها را سرمایهگذاری خود برای تکمیل پروژه نقشجهان میدانند. پاسخ اما کمی گمراه و پر ایراد است. به لحاظ ریالی و به زبان مستندات فدراسیون فوتبال، اصفهانیها در دو سه فصل اخیر کمهزینه نکردند. ولخرجترین نه، اما جایگاه سپاهان از رتبه پنجم باشگاههای ایران در قرارداد بازیکنان پایینتر نبود. در همان سالهایی که بزرگان این تیم به بهانه کاهش هزینهها قربانی سناریوی حذف شدند سپاهان هزینههای خود را نهتنها کاهش نداد بلکه افزایش نیز داد.
موضوع اما در پرداختی تیم فوتبال نیست. آنچه به نظر میرسد موضوع مشکلات مالی تیم فوتبال حتی برای روزهایی که فولاد مبارکه در خدمت رسالت اجتماعی خود به ورزشگاه نقشجهان بود، بیاساس است. سپاهان کمهزینه نکرد اما درست هزینه کردن بهدرستی از یاد مدیران باشگاه رفته بود. حتی اگر با قبول این ادعای واهی، روزهای اوج و موفقیت سپاهان را فدای تکمیل شدن نقشجهان کرده باشیم بیتردید قافیه را به فجیعترین حالت ممکن باختهایم. لازم نیست برای پیدا کردن استادیومهای خالی از سکنه از مرزهای اصفهان خارج شویم و استادیوم «سن سیرو»ی فارس را بدون لیگ برتریهایشان مثال بزنیم، در کاشان خودمان هم استادیوم مجهزی هست که در حسرت صدای سوت تماشاگران و داوران خاک میخورد.
هواداران را در برابر بزرگان قرار ندهید
موضوع انتخاب مدیرعامل نیاز به بررسی دقیق و آزموده دارد. سپاهان تلخترین روزهایش را بهواسطه حضور مردانی تجربه میکند که شیرینترین رویایشان هم، ایستادن بر مسند مدیریت این باشگاه اصفهانی نبود. آنچه سپاهان را بیش از همه به ضعف مطلق فروبرد قربانی کردن بزرگان تیم فوتبال و قدیمیهاست است. نامهایی از جنس ناب سپاهان که هرکدام تا روزی ماندند و سپس عطای حضور را بر لقایش بخشیدند و سپاهان را در حاشیه انتقاد هواداران یا دیدن عینی معضلات، ترک کردند سرمایههایی که هرکدام نقش پررنگی در اعتبار سپاهان بزرگ داشتند. در مثالی کم تشابه اگر مدیرعامل سابق را پیشازاین به چهره محجوب هندبالیها میشناختیم امروز اما تصویری بهمراتب تاریکتر از او ساختهایم. خط مدیریتی یا طمع شخصی، برای کسی که هیچگاه سابقه باشگاهداری در کارنامه نداشت کم از حکم تبعید او از بهترین به بدترین نداشت. معضلی که اگر گریبان پیشکسوتی که امروز در مقام سرپرستی باشگاه سپاهان است را بگیرد بخشودنی نیست. انتقاد هواداران به حضور برخی، به معنای انتقاد به شخصیت و اعتبار آنها نیست. آنچه موردانتقاد است، نوع مدیریت بحران هیئتمدیره و مرهمی پاک از جنس پیشکسوتان است که بهطور موقتی بر زخم سپاهان رده دوازدهم گذاشته میشود.
مردم کم هزینه نکردهاند
نام سپاهان اما یک نام فوتبالی نیست. برای مردم اصفهان، برای مخاطبان فوتبال و البته برای هواداران سپاهان، نمایش غمانگیز قربانی شدن ارزشها پذیرفتنی نیست. آنچه در ذهن ما نقش می بنند پرسشی تأملبرانگیز از حالوروز هوادارانی است که پا بهپای شکوه و جلال سپاهان از جان و مال و سلامتی خود کاستهاند. از کارگران زحمتکش مجتمع فولاد، مردم عادی، من، شما، تا آن جوانانی که در مسیر استادیوم جان باختند! غم سپاهان را انتهایی هست؟