ما فردای هربازی با شما هستیم
قسمت بیست و نهم؛ سپاهانِ از دست رفته... سلام هوادار!
هرچند سخن گفتن از تلخی ها سخت است اما شاید آنکه رویش را بکشیم و در گوشه ای قرارش بدهیم این حقیقت تمام نشدنی را، هرگز نمیتوانیم مشکلمان را حل کنیم...
چرا که صورت مسئله ی پاک شده هیچ کمکی نمی تواند به حال این روزهایمان کند...
همه چیز می توانست خوب تمام شود اگر سرنوشت تبانی می کرد...
از دقیقه اول بازی دلمان باز هم امیدوار بود...
سپاهانمان که آمده بود تا از این آبِ گل آلود حساسیت، ماهی بگیرد؛ حسابی خوش درخشید و از همان سوت آغازین دیدار با آبی ها، جنگنده ظاهر شد... هرچند که این استحکام ماندنی نبود اما دقایقی توانست حالمان را سمت و سوی دیارِ امیدواری ها سوق دهد...
دقیقه ۵ بود که میرزایی به پاس رضایت داد و با ضربه تمام کننده ی محمدی بار دیگر سپاهان طلایی در اذهان هواداریمان تجسم یافت... یک آینده ی دور و یک گذشته ی دورتر...!
راستش وقتی مهرداد گل زد به یاد آن روزها افتادم که برایمان شده بود ناجیِ نمونه!
اما... حالا کم و بیش می شود که حرکتی بزند طلایی تر از همیشه...
راستش را که بخواهی هیچ طلایی دیگر مثل گذشته اش طلایی ندرخشید...
طوفان زرد باز هم بازگشته بود و هرچند دلمان گواهی خوبی از گذشته ی تلخ این سپاهان نمی داد اما میلمان سمت یک پیروزی شیرین جولان می داد تا آنکه همه چیز به بیست رسید...
دقیقه بیستم بود که سپاهانِ طوفانی جای خود را به یک مدافعِ مطمئن می داد...
یک نسیم که هرچه که وزید دیگر نتوانست حریف سرنوشت تلخ و حساس این روزهایش شود...
دقیقه سی و ششم بود که آبی ها گل زدند تا سپاهان به امید ۹۰ دقیقه بازی به رختکن برود...
نیمه ی دوم اما گویا این آبی ها بودند که بار قناعت نبستند و با دو گل پیاپی، کارنامه ی خوب عالمه را به باد دادند تا این بدترین نمایش عالمه در دیدارهای طلایی مان بشود...
هرچند بازی دیگر تا ته خط را برایمان به نمایش گذاشت اما ساسان باز هم راضی نشد و نتیجه ی یک حمله ی تیمی و یک وزش طوفانیِ طلایی ها، گلی بود که درون دروازه کاشته شد هرچند بازیکنان مان در این عرصه هنرمند قاهری نبودند و برای حسن ختام دیدارشان تفاضل یک گله را تنها ترجیح دادند و باز هم دست خالی تر از همیشه و هرزمان به اصفهان آمدند...
ساسان که در این روزهای تلخ هم بار خودش را بست شاید تنها ستاره ای شد که بتوان برای این روزهای شیرینش لبخند زد...
۴۰ گلش را تکمیل کرد تا کم کم در پایان لیگ برتر، پرونده درخشانی را به فصل بعدی ببرد...
با وجود اینکه انصاری هایش تمام نشدنی بود ولی همچنان نتوانست کمکی برای این طلایی از دست رفته باشد تا کمی طعم صعود را به جای نزول بچشد...
سپاهان در جایگاه چهاردهم جدول جای گرفته و نمیشود حرفی زد به جز امید به بازگشت سپاهان پر افتخارمان...
هوادارِ این روزهایمان که باشی می توانم قاطعانه بگویم سپاهان آن روزها را خواهی ساخت...
هوادار طلایی شدن تنها از قلبان طلایی تان انتظار می رود...
بودنتان تنها آرامش میدان است...
ما هرچند در میدان خاموشیم اما در سکوها حرف ها برای گفتن داریم...
تو هواداری هستی که یک سال است با آن مدافع به تمام معنا طلایی مان خداحافظی کردی اما همچنان ایستاده ای چونان محکم که خیلی ها هنوز هم به بازگشتِ این سپاهان امید دارند...
یکسال است که هادی را نداریم و یکسال است که هیچ کس هادی مان نشد...
هوادارانِ فولادین هستید که طلایی شدنتان از عشق آغاز شد...
حضورتان شیرین ترین خاطره ی روزهای تلخ مان است...
شما کارنامه ی افتخار طلایی ها هستید...
سپاهانی ها... بودنتان را سپاس...
سپاهانمان در اخرین هفته به مصاف ابی ها می رود...
اما اینبار با تهرانی ها!
هفته ی آخر است ای کاش شیرینی بیاید برای یک پایان... پایانی آسوده برایمان...
تغییرات آرامش خواهد آورد و ارمغان طلایی در آینده جبران خواهد کرد...
در هفته ی اخر باز هم همدم واژه های طوفانیمان باش هوادار...
به امید پیروزی طلایی هایمان در آخرین دیدار مقابل استقلال تهران...
ما فردای هر بازی با شما هستیم، پس...
سلام هوادار!