از باران ادرار در آزادی هم بنویسید
مسئول «اوردوز» آن پرسپولیسی هم سپاهان بود
به قول حمید فرخ نژاد «دروغگو ماییم! اوباش ماییم... مفسد فی الارض ماییم! هرچی برده شده ما بردیم هرچی خورده شده ما خوردیم. هرچی بچاپ و بچپون و هر اتفاقی توی کل دنیا افتاده تقصیر ماست.» صحبت از دعوا و کتک خوردن و سرشکستن اصفهانی ها در ورزشگاه آزادی تهران است؟ آنهم تقصیر ماست. این کاملا واضح است! احتمالا در اخبار خوانده اید که یکی از هواداران پرسپولیس در ورزشگاه، از شدت مصرف مواد مخدر «اوردوز» کرد و جان سپرد! آن هم تقصیر ماست... باور کنید اگر ساقی خوب سراغ داشتیم حتما معرفی می کردیم! آخر این موضوع امروز و دیروز نیست که! مگر یادتان رفته همین چند سال پیش -و در جریان جشن تولد سامان آقازمانی- پیش از دیدار با سپاهان به پسران خوب و صالح پرسپولیس در محله جلفا جنس ناخالص فروختند؟ مگر یادتان رفته آن بامبول مسخره «آب های آلوده» را که اسطوره و بازیکن ، کاپیتان و سرپرست و البته سر تا ذیل یک تیم فوتبال را گریبانگیر کرد؟ این که حالا آن آقای سرپرست و آن مدیرعامل در کدام «بند اوین» هستند به کنار؛ اینکه برای حفظ آبروی اسطوره فوتبال و «موشک هامبورگ» سکوت شد هم به کنار... مسئول تمام این اتفاقات سپاهان بود و بس!
همه از پرتاب سنگ و سیمان در آزادی می نویسند اما ما حالا آنقدر بی شرم و حیا شده ایم که خجالت نمیکشیم از «باران ادرار در آزادی» هم نقل قول کنیم. نه اندک شخصیت تماشاگران سرخ مساله بود و نه ارزن درایتی نزد مقام مسئول! مقصر جاذبه زمین بود و پدری که آن جایگاه پایین تر فرزند زردپوشش را در آغوش کشیده تا در امان «کثافت» باشد... هیچکس به این مسائل ورود نمی کند چون این تیم مصونیت دارد. هیچکس به فهم و شعوری ماورایی بازیکن و هوادار و لیدر سرخ از یک هفته قبل تا یک هفته بعد واکنش نشان نمی دهد چون مقصرها همیشه جایی خارج از کشور پایتخت هستند. هیچکس نمی پرسد آن باشگاه، در ورزشگاهی که سکوی خالی داشت چطور بیش از ظرفیت، بلیط فروخت و پول بیت المال چه شد؟ هیچکس نپرسید چطور بیش از 200 هوادار سپاهان با سوغات «خون» به خانه بازگشتند.
گفتیم تا بدانید مشکلات ما بیشتر از آنکه فوتبالی باشد ناشی از فرهنگی است که نیست! و دقیقا آنجایی که ادعایش هست، خیلی بیشتر نیست! مگر می شود یک روز مسئولی متهم شود؟ گیرم که شد؛ مگر می شود مسئولی بیشتر از یک روز متهم شود؟ مگر می شود حکمی صادر شود بر علیه آن یک تیم؟ حتی اگر بازیکنانش رخ به رخ به حریف و داور و هوادار و توپ جمع کن حمله ور شوند!
هفته بعد و بعد تر و بعدترها اما، در دیداری احتمالا مشابه، یک تیم پیراهن سرخ دارد و یک تیم چهره ای سرخ! یک تیم برای اثبات آنچه ادعایش را دارد می جنگد و یک تیم برای اجرای عدالت! این قانون جنگ است! هر کس برای به دست آوردن چیزی که ندارد به میدان می رود! بگذارید در خیالات پوچ خود دست و پا بزنند... ما سالهاست از این «اوردوز»ها کم ندیده ایم!
مجتبی فدائی - سردبیر پایگاه خبری طوفان زرد