بررسی سپاهان پسا قلعه نویی
تیم نویدکیا؛ اسیر استرس، احساسات و توقعات
تیم فوتبال سپاهان اصفهان دوران جدید خودش را تحت تاثیر عوامل غیرفنی پشت سر گذاشت.
به گزارش پایگاه خبری طوفان زرد و به نقل از فارس، پس از فرازونشیبی دو ساله، محرم نویدکیا از سپاهان جدا شد تا باشگاه اصفهانی وارد دورانی جدید شود. کاپیتان اسبق سپاهان که روزی درون زمین تیم را رهبری میکرد، پس از امیر امیرقلعهنویی هدایت تیم را از روی نیمکت بر عهده گرفت تا هوادارانی که حتی هنگام حضور قلعهنویی، محرم را صدا میزدند به آرزوی شیرین خودشان برسند.
حضور نویدکیا در وهله اول خواسته هواداران تیم بود. آنها دوست داشتند تیم محبوب شهرشان با یک گزینه بومی در قله فوتبال ایران باشد و به روزهای روشن برسد. تیمی که قلعهنویی با جذب بازیکنان سرشناس فوتبال ایران جمع کرده بود به نویدکیا رسید و خودش نیز این مساله را چندین بار اعلام کرد. در واقع او در دو فصل حضورش، دغدغه تیم بستن نداشت و برای تقویت تیم هم مدیریت با تجربه و کاربلد باشگاه مانند بازوی کمکی در کنارش بود.
پایان نویدکیا از همان ابتدا کلید خورد
حضور نویدکیا در سپاهان با تفکر کسب جام و قهرمانی آغاز شد. شاید همین مساله از همان ابتدا نقطه پایان او بود. هواداران انتظار داشتند این مربی جوان با تیم پرمهره خودش به سالهای بی جامی پایان بدهد. به خصوص که در اولین تجربه آسیایی سپاهان، بازی روان، هجومی و با کیفیتی از این تیم دیده شد، علیرغم اینکه در نتیجه گیری موفق نبود. این روند تا پایان همراه سپاهان نویدکیا بود. یعنی او تیمی داشت که در زمین خوب کار می کرد اما صاحب نتیجه نبود.
از طرفی انتظار قهرمانی از همان روز اول و در هر بازی، فشار مضاعفی بود که روی شانههای نویدکیا سنگینی میکرد. درصورتیکه او به عنوان یک مربی تازهکار و بی تجربه علیرغم هوش و خوشفکری، نیاز داشت با استرس کمتر و آرامش بیشتری کار کند. انتظار جبران ناکامیهای قلعهنویی نیز در کنار این فشارها، فشار نامحسوسی بود که فضای کار نویدکیا را سنگینتر میکرد و میتوان گفت این مساله اشتباه بزرگ دوستدارانش بود که در نهایت منجر به تکرار ناکامیهای سپاهان شد.
تفکر اشتباه دیگری که از بیرون به تیم نویدکیا القا میشد، این بود که بازیکنان تیم فقط برای پول پیراهنش را بر تن کردهاند و همین تفکر تا روز آخر برچسب کم کاری را روی تعداد زیادی از مهرهها چسبانده بود. در نهایت نویدکیا پس از بازی آخر به این تفکر مسموم واکنش نشان داد و آن را خندهدار دانست.
تیغ قهرمانی کاتالیزوری برای ایرادات فنی
فشارهای روحی را میتوان عامل اصلی مشکلات فنی دانست. اگر انتظارات از همان روز اول تا این حد بزرگ نبود، شاید میتوانستیم تاثیرگذاری بهتری را از نویدکیا ببینیم اما فشار توقعات نه تنها روی کادرفنی بلکه روی تک تک بازیکنان نیز تاثیر گذاشته بود و آنها که تیغ قهرمانی را روی گردن خودشان در هر دقیقه از بازیها حس میکردند، نمیتوانستند کیفیتی که انتظار میرفت را درون زمین نشان بدهند.
یکی از معضلات تیم نویدکیا، ضعف مشهود در زدن ضربات آخر بود. تیم طلایی اصفهان دربازیهای خودش موقعیتهای زیادی به دست میآورد اما این موقعیتها بیشتر از آنکه تبدیل به گل شوند، از دست میرفتند تا سپاهان امتیازات حساس و حیاتی زیادی را از دست بدهد. البته این مشکل را نباید ناشی از ضعف فنی بازیکنان دانست چرا که آنها پیش از این و در تیمهای دیگر خودشان را نشان داده بودند.
در کنار این مساله، سپاهان در کار دفاعی نیز ساختار لازم را نداشت. شاید نویدکیا برای رفع این مشکل تلاش زیادی را به کار گرفت اما توجه بیشتر او به فاز هجومی همانطور که خودش میگفت، شانسهای طلایی را به حریفان میداد تا مقابل سپاهان دست خالی نباشند.
کارنامه نویدکیا؛ درخشان در فصل اول، دچار افت در فصل دوم
سپاهان نویدکیا در سال اول 19 برد، 8 مساوی و 3 باخت را ثبت کرد. این تیم با 53 گل بهترین خط حمله لیگ را به خودش اختصاص داد و کسب 65 امتیاز در کنار این آمارها، واقعا کارنامه مربی تازه کار را درخشان میکرد. سپاهان فقط با فصله دو امتیازی از پرسپولیس قهرمان نشد. این آمار برای یک مربی که کارش را از سطح اول فوتبال شروع کرده، کارنامهای چشمگیر است. همین کارنامه خوب بر حجم انتظارات و توقعات اضافه کرد و این بار جامعه هواداری حتی انتظار قهرمانی آسیا را نیز داشت!
افزایش فشار توقعات، سپاهان را دچار اختلالات بیشتری کرد. در آسیا بازهم این تیم در نتیجه گیری موفق نشد. هرچند که کیفیت کار مانند دوره قبل نبود اما سپاهان بازهم درون زمین خوب موقعیت میساخت و نتیجه نمی گرفت. در لیگ برتر و جام حذفی هم همین روند وجود داشت با این تفاوت که کیفیت کار تیم نسبت به سال اول کمتر شده بود. مدعی اصفهانی در فصل دوم کار با نویدکیا 16 برد، 8 مساوی و 6 باخت را تجربه کرد. اگرچه 43 گل زده این تیم را پس از پرسپولیس دومین خط حمله لیگ کرد اما 56 امتیاز و فاصله زیاد با تیمهای اول و دوم، افت محسوس را نشان میدهد.
ادبیات جدیدی که محرم به فوتبال ایران آورد
با تمام این تفاسیر نویدکیا پس از دو استعفای نافرجام، با سپاهان خداحافظی کرد. در کنار تمام مباحث فنی، نباید تاثیرگذاری اخلاقی محرم در فوتبال ایران را نادیده گرفت. اخلاق او شاید به مذاق خیلیها خوش نیامد اما حداقل برای رسانهها و مخاطبان فوتبال بسیار قابل توجه بود. نویدکیا همیشه عدم نتیجه گیری تیمش را ناشی از اشکالات برنامههای کادرفنی عنوان کرد. هیچگاه عدم نتیجه گیری را به گردن داور، برنامه ریزی سازمان لیگ، کم کاری بازیکنان، فضای مجازی و عوامل ریز و درشت دیگر نینداخت.
این رفتار، ادبیاتی جدید در فوتبال ایران بود که باعث شد او خارج از فضای فوتبال اصفهان، بین تمام اهالی فوتبال کشور نیز محبوبیت پیدا کند. نمیتوان گفت نویدکیا دو فصل ناموفق داشته و حالا تبدیل به مهره ای سوخته شده، شاید روز دیگری با تجربه بیشتر به سپاهان برگردد و دقیقا مشابه فرهاد مجیدی قهرمانی ماندگار و منحصر به فردی را برای تیمش بسازد اما تا آن روز، دوستدارانش، هواداران سپاهان و اهالی فوتبال اصفهان باید مرزی را بین فرصت دادن و توقع داشتن قائل شوند. در وهله اول آنها هستند که باید از سرمایه داخلی خودشان محافظت کنند. دقیقا مانند رفتاری که خانواده بزرگ استقلال با فرهاد مجیدی داشت.
به گزارش پایگاه خبری طوفان زرد و به نقل از فارس، پس از فرازونشیبی دو ساله، محرم نویدکیا از سپاهان جدا شد تا باشگاه اصفهانی وارد دورانی جدید شود. کاپیتان اسبق سپاهان که روزی درون زمین تیم را رهبری میکرد، پس از امیر امیرقلعهنویی هدایت تیم را از روی نیمکت بر عهده گرفت تا هوادارانی که حتی هنگام حضور قلعهنویی، محرم را صدا میزدند به آرزوی شیرین خودشان برسند.
حضور نویدکیا در وهله اول خواسته هواداران تیم بود. آنها دوست داشتند تیم محبوب شهرشان با یک گزینه بومی در قله فوتبال ایران باشد و به روزهای روشن برسد. تیمی که قلعهنویی با جذب بازیکنان سرشناس فوتبال ایران جمع کرده بود به نویدکیا رسید و خودش نیز این مساله را چندین بار اعلام کرد. در واقع او در دو فصل حضورش، دغدغه تیم بستن نداشت و برای تقویت تیم هم مدیریت با تجربه و کاربلد باشگاه مانند بازوی کمکی در کنارش بود.
پایان نویدکیا از همان ابتدا کلید خورد
حضور نویدکیا در سپاهان با تفکر کسب جام و قهرمانی آغاز شد. شاید همین مساله از همان ابتدا نقطه پایان او بود. هواداران انتظار داشتند این مربی جوان با تیم پرمهره خودش به سالهای بی جامی پایان بدهد. به خصوص که در اولین تجربه آسیایی سپاهان، بازی روان، هجومی و با کیفیتی از این تیم دیده شد، علیرغم اینکه در نتیجه گیری موفق نبود. این روند تا پایان همراه سپاهان نویدکیا بود. یعنی او تیمی داشت که در زمین خوب کار می کرد اما صاحب نتیجه نبود.
از طرفی انتظار قهرمانی از همان روز اول و در هر بازی، فشار مضاعفی بود که روی شانههای نویدکیا سنگینی میکرد. درصورتیکه او به عنوان یک مربی تازهکار و بی تجربه علیرغم هوش و خوشفکری، نیاز داشت با استرس کمتر و آرامش بیشتری کار کند. انتظار جبران ناکامیهای قلعهنویی نیز در کنار این فشارها، فشار نامحسوسی بود که فضای کار نویدکیا را سنگینتر میکرد و میتوان گفت این مساله اشتباه بزرگ دوستدارانش بود که در نهایت منجر به تکرار ناکامیهای سپاهان شد.
تفکر اشتباه دیگری که از بیرون به تیم نویدکیا القا میشد، این بود که بازیکنان تیم فقط برای پول پیراهنش را بر تن کردهاند و همین تفکر تا روز آخر برچسب کم کاری را روی تعداد زیادی از مهرهها چسبانده بود. در نهایت نویدکیا پس از بازی آخر به این تفکر مسموم واکنش نشان داد و آن را خندهدار دانست.
تیغ قهرمانی کاتالیزوری برای ایرادات فنی
فشارهای روحی را میتوان عامل اصلی مشکلات فنی دانست. اگر انتظارات از همان روز اول تا این حد بزرگ نبود، شاید میتوانستیم تاثیرگذاری بهتری را از نویدکیا ببینیم اما فشار توقعات نه تنها روی کادرفنی بلکه روی تک تک بازیکنان نیز تاثیر گذاشته بود و آنها که تیغ قهرمانی را روی گردن خودشان در هر دقیقه از بازیها حس میکردند، نمیتوانستند کیفیتی که انتظار میرفت را درون زمین نشان بدهند.
یکی از معضلات تیم نویدکیا، ضعف مشهود در زدن ضربات آخر بود. تیم طلایی اصفهان دربازیهای خودش موقعیتهای زیادی به دست میآورد اما این موقعیتها بیشتر از آنکه تبدیل به گل شوند، از دست میرفتند تا سپاهان امتیازات حساس و حیاتی زیادی را از دست بدهد. البته این مشکل را نباید ناشی از ضعف فنی بازیکنان دانست چرا که آنها پیش از این و در تیمهای دیگر خودشان را نشان داده بودند.
در کنار این مساله، سپاهان در کار دفاعی نیز ساختار لازم را نداشت. شاید نویدکیا برای رفع این مشکل تلاش زیادی را به کار گرفت اما توجه بیشتر او به فاز هجومی همانطور که خودش میگفت، شانسهای طلایی را به حریفان میداد تا مقابل سپاهان دست خالی نباشند.
کارنامه نویدکیا؛ درخشان در فصل اول، دچار افت در فصل دوم
سپاهان نویدکیا در سال اول 19 برد، 8 مساوی و 3 باخت را ثبت کرد. این تیم با 53 گل بهترین خط حمله لیگ را به خودش اختصاص داد و کسب 65 امتیاز در کنار این آمارها، واقعا کارنامه مربی تازه کار را درخشان میکرد. سپاهان فقط با فصله دو امتیازی از پرسپولیس قهرمان نشد. این آمار برای یک مربی که کارش را از سطح اول فوتبال شروع کرده، کارنامهای چشمگیر است. همین کارنامه خوب بر حجم انتظارات و توقعات اضافه کرد و این بار جامعه هواداری حتی انتظار قهرمانی آسیا را نیز داشت!
افزایش فشار توقعات، سپاهان را دچار اختلالات بیشتری کرد. در آسیا بازهم این تیم در نتیجه گیری موفق نشد. هرچند که کیفیت کار مانند دوره قبل نبود اما سپاهان بازهم درون زمین خوب موقعیت میساخت و نتیجه نمی گرفت. در لیگ برتر و جام حذفی هم همین روند وجود داشت با این تفاوت که کیفیت کار تیم نسبت به سال اول کمتر شده بود. مدعی اصفهانی در فصل دوم کار با نویدکیا 16 برد، 8 مساوی و 6 باخت را تجربه کرد. اگرچه 43 گل زده این تیم را پس از پرسپولیس دومین خط حمله لیگ کرد اما 56 امتیاز و فاصله زیاد با تیمهای اول و دوم، افت محسوس را نشان میدهد.
ادبیات جدیدی که محرم به فوتبال ایران آورد
با تمام این تفاسیر نویدکیا پس از دو استعفای نافرجام، با سپاهان خداحافظی کرد. در کنار تمام مباحث فنی، نباید تاثیرگذاری اخلاقی محرم در فوتبال ایران را نادیده گرفت. اخلاق او شاید به مذاق خیلیها خوش نیامد اما حداقل برای رسانهها و مخاطبان فوتبال بسیار قابل توجه بود. نویدکیا همیشه عدم نتیجه گیری تیمش را ناشی از اشکالات برنامههای کادرفنی عنوان کرد. هیچگاه عدم نتیجه گیری را به گردن داور، برنامه ریزی سازمان لیگ، کم کاری بازیکنان، فضای مجازی و عوامل ریز و درشت دیگر نینداخت.
این رفتار، ادبیاتی جدید در فوتبال ایران بود که باعث شد او خارج از فضای فوتبال اصفهان، بین تمام اهالی فوتبال کشور نیز محبوبیت پیدا کند. نمیتوان گفت نویدکیا دو فصل ناموفق داشته و حالا تبدیل به مهره ای سوخته شده، شاید روز دیگری با تجربه بیشتر به سپاهان برگردد و دقیقا مشابه فرهاد مجیدی قهرمانی ماندگار و منحصر به فردی را برای تیمش بسازد اما تا آن روز، دوستدارانش، هواداران سپاهان و اهالی فوتبال اصفهان باید مرزی را بین فرصت دادن و توقع داشتن قائل شوند. در وهله اول آنها هستند که باید از سرمایه داخلی خودشان محافظت کنند. دقیقا مانند رفتاری که خانواده بزرگ استقلال با فرهاد مجیدی داشت.