X

ورود به پایگاه خبری طوفان زرد

25 مرداد 1392, 10:00
کد خبر: 3791
خبرنگار: majidsad
نظرات: 9

آرزوهای خاکستری برای فوتبال ایران

آرزوهای خاکستری برای فوتبال ایران آرزوهای خاکستری برای فوتبال ایران
نوجوانی که آرزویش پوشیدن پیراهن یک تیم فوتبال بزرگ پایتخت است به خاطر یک اشتباه کوچک جرمی بزرگ مرتکب شده و حالا به خاطر نداشتن پول دیه چند میلیونی (نه 5 میلیاردی) پشت میله‌های زندان روزگار سپری می‌کند.
یا نوجوانی دیگر که شب‌ها با رؤیای ستاره‌های فوتبال می‌خوابد و روزها با حسرت مقابل پیشخوان کیوسک مطبوعاتی عکس همان ستاره‌ها را روی جلد نشریات تماشا می‌کند، برایش حضور در ورزشگاه آزادی و تماشای بازی ستاره‌ها یک آرزوست ولی آن چند هزار تومان را ندارد که بدهد و روی سکوی سیمانی ورزشگاه بنشیند. یا نوجوانی دیگر که در بستر بیماری خوابیده، عاشق فوتبال است اما نای تماشای بازی تیم محبوبش را ندارد در حالی که گرانی دارو باعث شده بیماری صعب‌العلاج او
روز به روز وخیم‌تر‌ شود ولی جیب خالی پدرش اجازه نمی‌دهد داروهای حیاتی مورد نیازش سروقت به این نوجوان برسد و حالا حتی تماشای فوتبال هم او را آزار می‌دهد.
در برابر این گونه عاشقان و نیازمندان یک آدم نیکوکار هم پیدا می‌شود که مبلغ 5میلیارد تومان پول بی‌زبان را بریزد به حساب باشگاه عجمان امارات و رضایتنامه محمدرضا خلعتبری را بگیرد که نکند این بازیکن در لیگ جعلی بازی کند و...! پولی که می‌توانست چه دردهایی را تسکین دهد، چند مدرسه در نقاط محروم برای کودکان روستایی هموطن‌مان بنا شود و داروی چه تعداد از بیماران نیازمند را تامین کند اما با جلسات پی در پی، مصاحبه‌های تند، هیاهو و جنجال‌های روزانه، نتیجه همه این اقدامات آن شد که در این چند روز روی جلد نشریات ورزشی نقش ببندد، یعنی 5 میلیارد می‌دهیم خدمت شیخ عجمان و محمدرضا خلعتبری را برمی‌گردانیم، راستی برمی‌گردانیم که چه بشود؟
چه دردی از دردهای جامعه درمان شود؟ چه گرهی از گره‌های جامعه باز شود؟ چه دری از درهای بسته فوتبال گشوده شود؟ برگردد که مدیری، سینه سپر کند و بگوید: «بهترین بازیکنان را آوردم ولی نتیجه نگرفتم!؟»
آدم‌های خیر، آدم‌های خوبی هستند، آن‌ها درد را پیدا می‌کنند و برای درمانش پا پیش می‌گذارند، آن‌ها وقتی خانواده نیازمند و تهیدستی را که از سر نداری ممکن است به هرکاری دست بزند می‌بینند، آستین همت بالا می‌زنند و برایشان اشتغال ایجاد می‌کنند. آن‌ها وقتی بچه‌هایی را می‌بینند که به خاطر کمبود مدرسه، قادر به تحصیل نیستند، پول‌هایشان را روی هم می‌گذارند و مدرسه می‌سازند، آن‌ها وقتی بیماری را می‌بینند که به خاطر گرانی دارو قادر به مداوای خود نیست همه زندگی خود را صرف تهیه داروهای بیماران می‌کنند، آن‌ها وقتی نوجوانی را می‌بینند که در کانون اصلاح و تربیت به خاطر یک اشتباه کودکانه زندانی شده گلریزان می‌گیرند و دیه‌اش را پرداخت می‌کنند تا آن نوجوان به جامعه برگردد. آدم‌های خیر کارهای خوب زیادی بلدند انجام دهند ولی انصافاً این چه کار خیری است که 5 میلیارد به شیخ ثروتمند امارات باج بدهیم تا فوتبالیستی که میلیاردر است به کشور برگردد؟
خلعتبری در عجمان بازی کند یا نکند، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. او یک فوتبالیست است، یک فوتبالیست حرفه‌ای، یعنی شغل این شهروند فوتبال است، مثل شغل‌های متعدد دیگری که در تصاحب ایرانیان ساکن امارات است. خلعتبری، معرف فوتبال ایران هم نیست، یک بازیکن است که در تیم ملی یک روز فیکس است و 10 روز ذخیره، بودن او نه اعتباری به لیگ جعلی امارات می‌دهد و نه از اعتبار ایران کم می‌کند. اعتبار اجتماعی و محبوبیت او زمانی با ارزش و پایدار می‌بود که همتی می‌کرد و مثل بسیاری از فوتبالیست‌های باعاطفه جهان اقدام به تأسیس پرورشگاهی برای کودکان یتیم و بی‌سرپرست می‌کرد و یا درمانگاهی در نقطه‌ای محروم برای نیازمندان می‌ساخت.
در غیر این‌صورت با بازی یک فوتبالیست در یک تیم هویتی بی‌اعتبار نمی‌شود یا اعتباری به‌دست نمی‌آید ولی با دست روی دست گذاشتن مقابل طلبکاران بی‌شماری که باشگاه‌ها را از شکایت‌های متعدد خود بی‌نصیب نمی‌گذارند نه فقط یک باشگاه بلکه یک فوتبال را بی‌اعتبار می‌کند.
یک آدم خیرخواه پیدا شده که 5 میلیارد پول می‌دهد ولی از خود نمی‌پرسد ثمره این 5 میلیارد چیست؟ به گفته بسیاری از هموطنان اگر چنین آدم خیری وجود دارد لطف کند در مناطق محروم مدرسه فوتبال بسازد تا از این محرومان ده‌ها خلعتبری رشد کنند و توپ و لباس به کودکان مناطق محروم برسد تا آن‌ها از سر ناچاری سنگ‌بازی نکنند، به مدرسه همین کودکانی که در رؤیاهایشان خود را علی کریمی، علی دایی، فرهاد مجیدی و مهدی مهدوی‌کیا می‌بینند برسد تا مثل کودکان شین‌آباد در آتش بخاری‌های نفتی کلاس نسوزند. به زندگی آن پیشکسوتان فوتبال برسد که این روزها بد روزگاری دارند و هزار کار دیگر!
همین چند روز پیش هوشنگ نصیرزاده، کارشناس حقوقی فوتبال گفت: «شاید بتوان مشکل محمدرضا خلعتبری را از راه‌های حقوقی حل کرد». شاید بشود مشکل خلعتبری را بدون ریختن پول در جیب آن کسانی که یک نام جعلی به جای خلیج همیشه فارس روی لیگ فوتبال‌شان گذاشته‌اند و بدون دستخوش دادن به آن‌ها حل کرد، حتی در دورانی که قرار است همه‌چیز با دیپلماسی حل شود بتوان با دیپلماسی ورزشی خلعتبری را بازگرداند ولی اگر نشد هم فدای سر فرزندان ایران!
اگر 5 میلیارد قرار است در این فوتبال خرج شود، راه‌های زیادی برای صرف آن وجود دارد، به جای پرداخت باج به صاحب عجمان، می‌شود در عرصه ورزش یک بازیکن اروپایی آورد، می‌شود یک تیم بزرگ با بازیکنان بزرگ را برای بازی به ایران دعوت کرد و با نام خلیج‌فارس یک بازی بزرگ و بین‌المللی ترتیب داد و با فروش حق پخش تلویزیونی این بازی هم درآمد به‌دست آورد و هم نام
خلیج فارس را در جهان طنین‌انداز کرد، می‌توان...!
راستی، مگر این خلیج همیشه فارس نیست؟ مگر کسی شک دارد که نام خلیج نیلگون جنوب ایران، خلیج فارس است؟ اگر تردیدی نیست (که نیست) پس چرا ما دست و پا بزنیم! بگذارید همان جاعلان نام و نشان ایرانی خودشان را به آب و آتش بزنند.
نظرات کاربران
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.
آخرین ها