كرانچار، مردي كه از تنهايي نميترسد


درسهايي كه بايد از مربي كروات گرفت
كرانچار، مردي كه از تنهايي نميترسد
وصال روحاني
بازگشت سپاهان به رده دوم جدول ليگ برتر فوتبال كشور نشان از بهبودي مجدد شرايط تيمي دارد كه به حركت براساس اصول زلاتكو كرانچار عادت كرده و اگر برخي نوسانهاي فصل جاري را ناديده بگيريم، به اين باور رسيده كه راه بهروزياش پاي فشردن بر همين اصول است. فتح ليگ ايران در دو فصل پيش و تصاحب جام حذفي در فصل گذشته از اين ميگويد كه اين مربي كروات فقط به ارائه راهكارهاي مناسب فني و ارتقاي سطح بازي تيمش چشم دوخته و كسب نتيجه را هم بلد است و تصاحب جامها هم از تخصصهاي اوست. يكي از شايعات ماههاي اخير از اين حكايت ميكرد كه دليل اصلي كنار رفتن عليرضا رحيمي از پست مديرعاملي سپاهان تلاش او براي بركناري كرانچار و مخالفت ساير مديران درجه اول سپاهان با اين امر و چربيدن آنها بر رحيمي بوده است و اگر اين صحت داشته باشد به اين نتيجه ميرسيم كه رحيمي با همه زرنگيهاي قديمياش و داشتن سابقه 3 دهه كارهاي ارشد اجرايي در كشور شامل رياست فدراسيون (هندبال) و مديريت ورزش استاني (اصفهان) و مديريت عاملي باشگاهها (سپاهان) در تشخيص كارايي مربياش اشتباه كرده و يا زمان درستي را براي تغيير كادر فني تيمش انتخاب نكرده است.
آيا اصولاً بايد كادر فني سپاهان را عوض كرد؟ جدول فعلي ردهبندي ليگ به وضوح ميگويد كه خير و حتي اگر معتقد باشيم نزديكي فاصله تيمهاي تعقيبكننده فولاد با يكديگر ممكن است فقط با ثبت يك باخت طلاييهاي اصفهان را به ردههاي پنجم و ششم جدول هم پايين بفرستد، باز زمان كنوني را كه زمان ثبات و شكلگيري سيماي حقيقي تيمها نيست، موقع مناسبي براي اين كار نمييابيم. دهها خصلت را ميتوان به كرانچار اطلاق كرد و تشخيص خوب يا بد بودن آنها را به خوانندگان اين سطور سپرد ولي حداقل يك حسن او كه سران استقلال ندارند و بايد آن را حتماً كسب كنند، تصميمگيري سريع و درست در قبال ستارههايي است كه معلوم نيست ميخواهند براي تيم قدمي مهم بردارند يا خير. فابيو جانواريو در ايام «پيش فصل» مسابقات سال گذشته و مجتبي جباري در اوايل فصل جاري كه از قضا هر دو صادرات استقلال براي آنها بودهاند، به گونهاي سريع و قاطع و در همان ابتداي راه «سازگار تشخيص داده نشدن» توسط سرمربي سابق تيم ملي كرواسي از تشكيلات سپاهان كنار گذاشته شدند. جانواريو به سرعت به تهران ديپورت شد و جباري چون بايد تا نيم فصل براي تعيين تكليفش صبر كند، بعد از قانع نكردن كرانچار حدود دو ماه است كه ناپديد شده ولي براي اولين بار در زندگياش و بعد از يك عمر مماشات حاجي فتحا... و قلعهنويي در قبال وي مزه برخورد حرفهاي و قاطع را با خود چشيده است.

نميتوان و نبايد تمامي برخوردهاي كرانچار را با مردان تحت امرش به همين شكل موفق برشمرد. شايد او بايد در هجمه بازيكنان معترض به دستيار محبوبش (عليرضا مرزبان) پاي وي ميايستاد و آنگونه راحت به رفتن وي و آمدن دستيار و مترجمي تازه براي خود تن نميداد اما اوج هنر او در اين سالها جانشينسازي سريع براي مهرههاي كوچ كرده از تيمش بوده است. فصل پيش بيش از 12 بازيكن مهم و قابل ذكر سپاهان را در تابستان و نيمفصل ترك كردند و كرانچار خم به ابرو نياورد وتيمش را كلاً از نو ساخت و فاتح جام حذفي ايران كرد و اگر يك گل به خودي عجيب و غريب در دقايق آخر مسابقه با استقلال در تهران در كار نبود، به قهرماني ليگ برتر هم ميرساند.
امسال هم او از جدايي طالبي، جمشيديان و خلعتبري و مصدوميت شديد نويدكيا و سوكاي هراسي به دل راه نداده و از اينكه فرد منتخب او براي پر كردن جاي نويدكيا يعني جباري نيز هركاري را كرد الا كاري كه بايد انجام ميداد، نا اميد نشده و كار خودش را ميكند. بردن قاطعانه پرسپوليس ولو در مسابقهاي جنجالي كه فقط وجه داوري آن عمده شده و متأسفانه نكات فني آن زير سايه نوع داوري محسن قهرماني مدفون مانده و سپس فتح مقتدرانه دربي اصفهان، نشانههاي تازه از هويت قوي تيمي سپاهان است. سپاهان ميتوانست هر دو بازي را با اختلاف گل بسيار بيشتري ببرد و اگر فرصتسوزيهاي متعدد در جريان مسابقات نبود، شايد الان شانه به شانه فولاديها در صدر جدول ميساييد. اما هر نتيجهاي در پايان فصل جاري ليگ برتر به دست آيد شكي نيست كه سپاهان مثل تمامي 15 سال اخير راهش را با دقت و بررسي كافي رصد كرده و درست حركت ميكند و حساب شده به پيش ميرود و وجه برتري ايام كرانچار بر دوران كار برخي از اسلاف وي، خارجيتر كردن سپاهان و ترسيم نقشه راهي است كه فقط فصل جاري را در بر نميگيرد بلكه منظري وسيعتر را در برميگيرد. سپاهان با اصول كرانچار تيمي فنيتر از سالهاي اخير شده و همچون گذشته قاعدهمند و برنامهمدار و رويا و كعبه آمال و آرزوي هر مديرعامل بالقوه و در دسترسي است كه ميخواهد يك تيم قوي را در اختيار داشته باشد و اگر روزي به امثال ساكت و رحيمي براي «تيم»تر شدن نياز داشت حالا به مرحلهاي رسيده كه ميتواند شخصاً به مديران خود هويت و اعتبار ببخشد و ميزان وامدارياش در اين زمينه به كرانچار اصلا كم نيست. به مربي هوشمندي كه اگر تيزهوش و منصف باشيم، ميتوان از او درسهاي زيادي در امر تيمسازي و رسيدن به جادههاي موفقيت گرفت.