تهران سزاوار میزبانی بازیهای ملی نیست


تیم ملی در آستانه جام جهانی عشق میخواهد. مانند آن 10 روزی که با ایویچ رفت اردوی بروجرد. مثل آن روزی که در تبریز 19 تا به گوام زد
تهران مدتهاست دل و دماغ میزبانی بازیهای تیم ملی را ندارد. تهرانیها به دلایل عدیده، 18 هزار نفر هم که بروند استادیوم، در حس و حال حمایت از تیم ملی نیستند.
کار به جایی رسیده که بلندگوی ورزشگاه مثل استادیوم آل مکتوم و آل نهیان، تشویق را گدایی میکند از ملت. جماعتی که از ثانیه صفر، خشمگین و طلبکار، مستعد فریاد زدن نامهاییاند که هم در ورزشگاه حضور ندارند و هم اینکه قبلاً خالق نتایجی ضعیف با تیم ملی بوده اند.
این جمعیت در همین ورزشگاه با رفتاری مشابه، 30 دی 1367 حتی در بازی دوستانه توانسته پرویز دهداری را از سرمربیگری تیم ملی برکنار کند و رضا وطنخواه را جای او بنشاند. این سکوها مدتهاست که به صورت مستمر، به تیم ملی عشق نمیدهد. مگر تیمی مثل آلمان در بازی دوستانه سال 1383 به تهران بیاید تا اوضاع تغییر کند!
فعلاً گویا هفتههای متمادی در لیگ برتر، سر دادن شعار «به احترام سردار، اساسیها خبردار» یا «فتحالله فتحالله، دوست داریم به مولا» بس نبوده که پس از 125 روز تیم ملی برگشته آزادی، باز کرکری باشگاهی را رها نکردهاند.
کاش میشد تیم ملی، بیرون از تهران هم نفسی تازه کند. هرکجا که بازیکنان از روی سکوها اسم باشگاهشان را نشنوند. تیم ملی در آستانه جام جهانی عشق میخواهد. مانند آن 10 روزی که با ایویچ رفت اردوی بروجرد. مثل آن روزی که در تبریز 19 تا به گوام زد. جایی که مسعود اگر تشویق نشود، لیچار هم نشنود.