تیم ملی در حسرت بازیکنان رویایی
حدادی فر در نقش نویدکیا
این روزها ظاهراً به یک مد تبدیل شده؛ اینکه به بهانههای مختلف تیم ملی از داشتن برخی بازیکنان محروم باشد و در حقیقت فوتبال نتواند از تمام ظرفیتها و تواناییهایش بهره بگیرد. البته بی تفاوتی برخی بازیکنان نسبت به تیم ملی مختص این دوران نیست اما انگار حالا اشتیاق زیادی برای این کار وجود دارد و روز به روز به تعداد بازیکنانی که ترجیح میدهند بدون داشتن دغدغه بازیهای ملی، در باشگاههای خود بازی کنند، افزوده میشود. بازیکنی مثل محرم نویدکیا قریب به 7 سال است که با خداحافظی از تیم ملی در سپاهان توپ میزند و حتی در مقاطعی که تیم ملی به وجود او نیاز داشت، ترجیح داد همچنان در خدمت سپاهان باشد. نویدکیا نمادی بارز و کامل از بازیکنانی است که عطای تیم ملی را به لقایش بخشیدند و بعد از سالها بازی درخشان در تیم باشگاهی حاضر نیستند در تیم ملی بازی کنند. هر چند ممکن است که نویدکیا دلایل خاص خودش را داشته باشد اما متاسفانه این روزها بیشتر شاهد اپیدمی این موضوع هستیم و تیم ملی از نداشتن برخی بازیکنان آماده و بااستعداد رنج میبرد. بعد از نویدکیا و البته حرف و حدیثهایی که درباره بازیکنانی مثل مهدی رحمتی، رحمان احمدی، هادی عقیلی، شهاب گردان، محمدرضا خلعتبری، سعید دقیقی، مهدی سیدصالحی و... به وجود آمد، حالا نوبت بازیکن دیگر تیم اصفهانی است تا پا جای پای نویدکیا بگذارد و به بهانههای مختلف در نقش محرمی بازی کند که بعد از حدود 7 سال موفق در فوتبال باشگاهی حاضر نیست برای تیم ملی به میدان برود. قاسم حدادیفر حالا شباهتهای زیادی با نویدکیا دارد. او به عنوان کاپیتان و بزرگ دیگر تیم اصفهانی یعنی ذوبآهن علاقهای به حضور در تیم ملی ندارد. آخرین بار شش ماه پیش بود که قاسم حدادیفر به تیم ملی دعوت شد. این دعوت بلافاصله پس از برگزاری فینال جام حذفی و قهرمانی ذوبآهن در این رقابتها صورت گرفت. حدادیفر اما با حضور در تمرین تیم ملی از کارلوس کیروش خواست تا او را برای دو مسابقه پیش روی تیم ملی یعنی رویارویی با ازبکستان و ترکمنستان آزاد کند. هرچند انصراف موقت از شرکت در اردو با کسب اجازه از سرمربی تیم ملی انجام شد اما این مرخصی هماهنگ شده همان زمان هم خطرناک به نظر میرسید زیرا سابقه نشان داده بود بازیکنی که به هر دلیلی از حضور در اردوی تیم ملی طفره برود برای همیشه در لیست سیاه مرد پرتغالی قرار گرفته و دیگر هرگز دعوت نخواهد شد. این پیشبینی تا به امروز درست از آب درآمده و مرد سال فوتبال ایران در سه اردوی دیگری که در این فاصله برپا شده جایی در لیست کیروش نداشته است. هرچند فراخوانده نشدن کاپیتان دوم ذوبآهن به اردو در یکی دو نوبت اول را باید به پای مصدومیت این بازیکن در هفتههای ابتدایی فصل گذاشت اما دستکم غیبت او در آخرین اردو را نمیتوان به این مسائل ربط داد. آنطور که خود حدادیفر میگوید ظاهراً او مترصد فرصتی است تا با کیروش در این باره صحبت کند اما درباره ملیپوش شدن دوباره هافبک ذوبآهن نمیتوان خیلی خوشبین بود و به نظر میرسد که پرونده حضور او در تیم ملی را باید در ذهن مرد پرتغالی بسته شده دانست. هر چند با آگاهی که بازیکنان فوتبال از روحیات سرمربی تیم ملی دارند، حدادیفر به خوبی میدانست که انصراف او از حضور در اردوی تیم ملی میتواند او را از تیم ملی دور کند، با وجود این این کار را کرد تا حالا مثل نویدکیا با خیال راحت در خدمت ذوبآهن باشد. از لابهلای صحبتهای خود این بازیکن هم اینطور برداشت میشود که انصراف او از همان ابتدا ربطی به مسالهای مثل خستگی نداشته، زیرا هافبک ذوبآهن به گفته خودش از یک طرف خواسته جا را برای جوانترها باز کند و از طرف دیگر به این خاطر که تا پیش از آن هم جایگاه ثابتی در تیم ملی نداشته بابت دعوت نشدن حسرت زیادی نمیخورد. حدادیفر یک سال و نیم پیش در پایان یک فصل نه چندان درخشان مسافر برزیل شد هرچند که در جام جهانی حتی یک دقیقه هم فرصت بازی پیدا نکرد اما راه کاپیتان دوم ذوبآهن و تیم ملی درست از جایی از هم جدا شد که حدادیفر از قضا یکی از آمادهترین بازیکنان لیگ برتر بود و حتی عنوان مرد سال فوتبال ایران را هم یدک میکشید. با این حال، در شرایطی که نه حدادیفر خیلی حسرت ملیپوش نبودنش را میخورد و نه کیروش انرژی زیادی صرف بازیکنانی میکند که انگیزه کافی برای حضور در اردوها را ندارند باید پرونده حضور این هافبک بازیساز در تیم ملی را بسته شده تلقی کرد. حدادیفر هم مثل محرم نویدکیا یکی از ستارههای بیچون و چرای فوتبال باشگاهی ایران در چند سال اخیر بوده که در حال حاضر هم در اوج آمادگی است. با این وجود، به دلایلی که گفته شد عمر ملیپوش بودن ستاره درخشانی را که تعداد بازیهای ملی او به 20 هم نرسید، دیگر باید تمام شده دانست.