X

ورود به پایگاه خبری طوفان زرد

26 دی 1396, 11:54
کد خبر: 25544
خبرنگار: khani
نظرات: 7

بصیرت:

مقصر بودند؛ اما «ما نبودیم، ما نبودیم» به راه انداختند

مقصر بودند؛ اما «ما نبودیم، ما نبودیم» به راه انداختند مقصر بودند؛ اما «ما نبودیم، ما نبودیم» به راه انداختند
نمی خواهد مصاحبه کند. می گوید حرفی بزند آنرا حاشیه سازی برای سپاهان برداشت می‌کنند، هر چه قدر هم اطمینان خاطر بدهیم که از سپاهان لیگ هفدهم سوالی نداریم که جوابش سوتفاهمی درست کند، باز هم قبول نمی‌کند.می‌گوید از وقتی از سپاهان جدا شده، با هیچ رسانه ای مصاحبه نکرده است. وقتی اصرار می‌کنیم، در روزهایی که سپاهان روی دور نبردن است، گفت وگو را به زمانی موکول می‌کند که این تیم برد پرگلی به دست بیاورد. برد چهار بر صفر مقابل پدیده، همان فرصتی است که دنبالش می‌گشتیم و حالا دیگر بهانه ای نیست؛ اما باز هم قبول نمی‌کند و در جواب پیگیری‌های چند باره می‌گوید که هر وقتی تصمیم به مصاحبه گرفت، خودش به ما خبر می‌دهد. برخلاف پیش بینی، زیاد منتظر نمی‌مانیم و این گفت وگو شکل می‌گیرد؛ اما چاپ آن، خیلی اتفاقی به بعد از تساوی سپاهان برابر پدیده و باخت این تیم در دربی موکول می‌شود؛ ولی از آنجایی که قرارمان گفت وگویی منهای سپاهان لیگ هفدهم است؛ دنبال سوال و جوابی از این روزهای طلایی پوشان نگردید، با این حال مصاحبه با مردی که در دوره بازیکنی، سرپرستی و مربیگری، تجربه قهرمانی با سپاهان را دارد، جذابیت‌های خاص خودش را دارد؛ حتی اگر روتیتر مصاحبه هم پا به توپ با مجید بصیرت منهای سپاهان لیگ هفدهم باشد!!

روزهای دور از فوتبال مجید بصیرت چه طور سپری می‌شود؟

خیلی سخت. من حدود 35، 36 سال در فوتبال حضور داشته ام و حالا مدتی است که دور افتاده ام.

خانواده چه طور؟ از حضور بیشتر شما در کنارشان لابد خوشحال ترند؟
بالاخره این طور هم می‌شود گفت؛ اما آنها هم بیشتر دوست دارند من در فوتبال مشغول باشم.

اصلا برسیم به دوران حضورتان در سپاهان. از کجا کلید خورد؟

سال 62 من در تیم مدرسه بازی می‌کردم که آقای مروی پور، معلم ورزش ما، مرا به حسن آقاجان معرفی کرد و به واسطه این معرفی به تیم نوجوانان سپاهان که امیر آقاجان مربی آن بود، پیوستم و تا سال 82 به عنوان بازیکن در این تیم حضور داشتم و در رده های مختلف هم به تیم ملی دعوت شدم.

کی به تیم بزرگسالان رسیدید؟

سال 64 و زمانی که منصور ابراهیم زاده، سرمربی سپاهان بود به تیم بزرگسالان اضافه شدم و در این سال4 بازی برای این تیم انجام دادم. یکی از بازی ها که با تیم استقلال اصفهان بود، با بمباران همراه شد و بازی ها را تعطیل کردند.

لیگ قدس را هم تجربه کردید؟

مربی تیم، من و رسول یوسفی و کمال حسینی که سن کمی داشتیم را توی لیست گذاشت؛ اما روی نیمکت ذخیره بودیم و بازی نکردیم.

لیگ آزادگان، شاخصه‌هایی که از آنها به عنوان لیگ حرفه ای یاد می‌کنیم را داشت؟

لیگ آزادگان هم حسن های خود را داشت. در این لیگ، بازیکنان کمتر از تیم های خود جدا می‌شدند و مثلا بازیکنی مانند جواد زرینچه را به تیم استقلال می‌شناختند و حمید استیلی را به تیم پرسپولیس و مرا هم به تیم سپاهان. در آن دوران، تعصب روی تیم باشگاهی زیاد بود و پول زیادی در میان نبود تا اینکه با شروع لیگ حرفه ای، پای پول به وسط آمد و بازار نقل و انتقالات شکل جدیدی به خود گرفت. زمانی که ما بازی می‌کردیم، حرفی از رضایت نامه نبود و حتی خاطرم هست در دوره مدیریت مسعود تابش، یک بار قراردادم با سپاهان را در سالن بستیم. با این حال معتقدم در لیگ آزادگان، فوتبال های زیباتری به نمایش در آمد؛ اما درلیگ حرفه ای، رقابت جای رفاقت را گرفت.

در لیگ آزادگان، قهرمانی همیشه بین تیم های سرخابی دست به دست می شد و تیم های شهرستانی باید بر سر کسب عنوان بهترین تیم شهرستانی رقابت می‌کردند؛ چرا آن زمان این شرایط بود؟
استقلال و پرسپولیس، بهترین بازیکنان فوتبال ایران را به خدمت می گرفتند و قدرتمندتر از سایر تیم ها بودند. مسابقات لیگ هم پخش نمی شد و صرفا رقابت های دو تیم استقلال و پرسپولیس را نشان می دادند و بازیکنان برای دیده شدن باید به این دو تیم می‌رفتند و از این تیم هم به تیم ملی می رسیدند؛ اما در لیگ حرفه‌ای، سپاهان این سنت را شکست و دو ضلعی فوتبال ایران را به مثلث تبدیل کرد.

پس قهرمانی این تیم ها به دلیل قدرت بیشتر آنها بود نه ضعف تیم های شهرستانی؟

این دو تیم همیشه بهترین امکانات و بهترین بازیکنان را در اختیار داشتند. برای دعوت به تیم ملی هم مثلا 6 بازیکن از پرسپولیس، 7 بازیکن از استقلال، یک بازیکن از پاس و من و بازیکن دیگری از سپاهان دعوت می شدیم. یک بار برای بازی دوستانه ای به ژاپن سفر کرده بودیم که فقط من و نکونام، از تیم های غیرسرخابی بودیم و چند نفر نیز لژیونر بودند. برای بازی دوستانه با تیم ملی دانمارک هم شرایط به همین صورت بود.

همان بازی که هادی طباطبایی به شیر کپنهاگ معروف شد؟

بله، دقیقا. بازی با دانمارک یکی از خاطرات خوب فوتبال ایران است. از آن زمان، فوتبال ما در فوتبال دنیا شناخته شد. اشمایکل، دروازه بان منچستر یونایتد بود و بازیکنان سرشناس دیگری هم در دانمارک بازی می‌کردند.

با این تعریف هایی که از تیم های سرخابی داشتید، وسوسه نشدید به این تیم ها بپیوندید؟ اصلا پیشنهادی داشتید؟

از هر دو تیم پیشنهاد داشتم؛ اما من خودم را یک سپاهانی می‌دانستم و از سال 62 تا 82 در این تیم بازی می‌کردم.

اما در صورت بازی در سپاهان، در بعد ملی می توانستید موقعیت بهتری به دست بیاورید؟

من چند بازی برای تیم ملی داشته ام و افتخار می کنم که از سپاهان به تیم ملی رسیدم. در یکی از بازی های ملی که جواد خیابانی گزارش می کرد و هنوز فیلم آنرا یادگاری نگه داشته ام، در توصیف من می‌گوید: «بصیرت از بچه های شیر سپاهان». رسیدن از سپاهان به تیم ملی، افتخار است، مثل حالا که احسان حاج صفی از سپاهان به این موقعیت رسید و هر چه بالاتر برود بیشتر باعث افتخار می شود.

ناراحت نیستید در دوره ای فوتبال بازی می کردید که موقعیت امروز برای پیشرفت فراهم نبود. نه رسیدن به تیم ملی و نه لژیونر شدن؟
اتفاقا من از تیم التعاون قطر پیشنهاد داشتم و با آنها قرارداد هم بستم. حتی خانه ام را هم رهن دادم و قرار بود راهی قطر شوم؛ اما رضایی، مدیرعامل وقت سپاهان با مدیر التعاون به مشکلی برخورد و انتقال من منتفی شد. در خارج از کشور، شرایط بهتری برای پیشرفت فراهم است، مانند حاج صفی و محرم که به اروپا رفتند و عقیلی که به قطر رفت.

آماری دارید از اینکه چند بازی برای سپاهان انجام داده‌اید؟ گویا بالای 200 بازی داشته اید؟

اطلاعی ندارم؛ اما چند سال پیش یکی از روزنامه ها، آماری چاپ کرده بود که من بیشترین تعداد بازی در سپاهان را داشتم و لئون بعد از من بود؛ اما هیچ وقت در قید آمار و ارقام نبوده ام.

تجربه 7 ساله کاپیتانی سپاهان چه طور بود؟

خیلی خوب. البته من وقتی کاپیتان شدم که قنبری مربی شد وگرنه سابقه بازی من از او بیشتر بود و قبل‌تر از آن هم ترجیح می دادم معماریان و سروری کاپیتان باشند. من از کاپیتانی درس زیادی یاد گرفتم. کاپیتان دست راست مربی محسوب می شود؛ اما معنای واقعی کاپیتانی را در زمان استانکو فهمیدم. وی معتقد بود کاپیتان یعنی همه کاره تیم و برادر بزرگ‌تر بازیکنان. بعدها هم وقتی محرم از مسابـقات کره جنوبی بازگشت، بازوبند کاپیتانی را به او دادم و گفتم چون از تیم ملی آمده ای، دوست دارم کاپیتان تیم باشی. محرم یکی از بهترین کاپیتان های سپاهان بود و دوران طلایی این تیم در زمان او رقم خورد.

در نقش‌جهان هم با فوتـبال در مقام بازیکن خداحافظی کردید. این طور نیست؟

بله و اتفاقا خاطره خوبی از این بازی برایم باقی مانده است.

تعریف کنید، می شنویم.

برای بازی خداحافظی من، محمد دادکان، رئیس وقت فدراسیون فوتبال دعوت شده بود و در جریان برگزاری مراسم خداحافظی در گوش من گفت: من شخصا به خاطر شما به اصفهان آمدم. برایم خیلی افتخار بزرگی بود که رئیس فدراسیون فوتبال به خاطر یک بازیکن شهرستانی، چنین اقدامی را صورت بدهد و هنوز هم دست نوشته وی را به یادگار نگه داشته ام.

ورود به مربیگری پس از پایان دوران فوتبالی به خواست شما بود یا باشگاه؟

تصمیم باشگاه بود. بعد از اینکه به دلیل مصدومیت از فوتبال خداحافظی کردم، با تصمیم باشگاه، دستیار کریم قنبری در تیم امید شدم؛ زیرا ساکت، مدیرعامل وقت باشگاه، اعتقاد داشت باید کار را از رده پایه شروع کنم. با تیم امید قهرمان شدیم و بعد با مربیگری سروری باز هم این تیم قهرمان شد و سپس به تیم سپاهان نوین رفتم و در ادامه نیز به عنوان سرپرست تیم فوتبال بزرگسالان انتخاب شدم.

دنیای سرپرستی با دنیای بازیگری چه قدر متفاوت بود؟

دو حوزه کاملا متفاوت هستند؛ اما افتخارم این است که در هر حوزه ای در سپاهان فعالیت داشتم، قهرمانی کسب کرده ام. در زمان بازیکنی با تیم تحت هدایت فرهاد کاظمی قهرمان شدم. در دوران سرپرستی و مربیگری سپاهان نیز با این تیم قهرمان شدیم.

حالا کدام یک سخت تر بود؟

هر کدام در جایگاه خود سخت بود. وقتی کاپیتان بودم، بزرگ تر تیم به حساب می آمدم. در دوره سرپرستی مسئولیت خطیری برعهده داشتم و مربیگری نیز داستان خودش را داشت، برای همن نمی توانم انتخاب کنم کدام یک سخت بود و کدام یک آسان تر. زمانی که سرپرست سپاهان بودم، آقای ساکت همیشه تاکید می‌کرد که مجید باید یک قدم از تیم جلوتر باشی.

به عنوان دستیاری که هم در کنار مربی خارجی و هم مربی ایرانی کار کرده اید؛ این تئوری را قبول دارید که مربیان خارجی، اعتقادی به دستیار ایرانی ندارند؟
این موضوع بستگی به این دارد که مربی خارجی، خودش دستیار را انتخاب کرده باشد یا دستیار تحمیلی است. زمانی که فیرات، هدایت سایپا را برعهده گرفت، پیشنهاد دستیاری را به من داد و تجربه موفقی را نیز در کنار هم داشتیم؛ اما خب اگر دستیار تحمیلی باشد بازخوردهایی را از سوی مربی خارجی به همراه دارد.

کدام یک از قهرمانی هایی که کسب کردید خاطره انگیز‌تر بود؟ در دوران بازیگری، مربیگری و سرپرستی؟
نمی شود انتخاب کرد؛ زیرا هر کدام در موقعیت خودشان با اهمیت بودند. سال اولی که سپاهان قهرمان شد، در ورزشگاه نقش جهان بازی می کردیم و برای هر بازی، حدود بیست تا سی هزار تماشاگر به استادیوم می آمدند. سپاهان با این قهرمانی، فوتبال ایران را از حالت دو قطبی بودن خارج کرد. زمانی هم که قلعه نویی سرمربی تیم بود، با اقتدار و چهار هفته مانده به پایان مسابقات قهرمان شدیم. قهرمانی یک تیم شهرستانی آن هم سه دوره متوالی، رکوردی است که فکر نمی کنم هیچ تیم دیگری تا سال ها بتواند به آن دست پیدا کند.

کلا یک سوال بی ربط! مسی یا رونالدو؟

هر دو خوب هستند؛ اما من مارادونا را ترجیح می دهم. دوره فوتبالی مارادونا تقریبا با ما بود و برای ما یک بازیکن استثنایی است.

برخی معتقدند چرخه مربیان در ایران تکراری است و مربیان دیگر به سختی وارد این چرخه می شوند. این ادعا را قبول دارید؟
تا 50 درصد بله. اگر مربیان به روز نباشند، بالاخره از سوی هواداران و مدیریت باشگاه تحت فشار قرار می گیرند. حتی گواردیولا هم بعد از دوران طلایی که در بارسلونا داشت، اعلام کرد که چیز تازه‌ای برای یاد دادن ندارد. فوتبال ایران نیاز به روح تازه ای دارد و ضروری است که مربیان به روز شوند.

زمانی اصفهان در لیگ برتر چند مربی داشت؛ اما چند سالی است که سهم مربیان اصفهانی در این رقابت ها به حداقل رسیده است؛ فکر می کنید این موردی که اشاره داشتید، در خصوص این مربیان نیز صدق می کند؟
مربیانی همانند یاوری، کربکندی و ابراهیم زاده اساتید من هستند و از هر کدام آنها چیزهای زیادی یاد گرفته ام و معمولا هر کدام تیمی را در اختیار گرفته و آنرا متحول کرده اند؛ اما آن 50 درصدی که اشاره داشتم در خصوص این افراد صدق می کند. در فوتبال ایران رابطه‌ها تعیین کننده است و البته نمی خواهم نامی از کسی بیاورم تا سوتفاهمی ایجاد شود؛ اما اگر آن 50 درصد که مربوط به علم مربی و توانمندی فنی اوست وجود داشته باشد، نیاز به 50درصد دیگر است.

برخی مربیان برای حضور در لیگ برتر، حاضرند هر نوع ریسکی را قبول کنند. مثل اتفاقی که در خصوص تیم نفت تهران رخ داد و با وجود اینکه وضعیت این تیم کاملا گویاست؛ اما چند مربی هدایتش را قبول کرده اند. در این خصوص چه نظری دارید؟
البته من نمی توانم درباره درستی یا اشتباه تصمیم این مربیان حرف بزنم؛ اما این کار را نمی پسندم و معتقدم مربی برای کارش باید انتخاب درستی داشته باشد. درست نیست یک مربی برای یک یا دو بازی هدایت تیمی را برعهده بگیرد . به نظرم یک مربی حداقل یک نیم فصل باید فرصت در اختیار داشته باشد. شما در نظر بگیرید، در تیم نفت، کریمی، درخشان، آتیلا حجازی و هومن افاضلی روی نیمکت نشستند که اصلا حجازی فرصتی برای مربیگری هم پیدا نکرد.

اسم حجازی به میان آمد، شما در دوره مربیگری ناصر حجازی، در سپاهان حضور داشتید؟

بله و چه دوران خاطره انگیزی بود. خاطرم هست سال 73، حجازی سرمربی تیم ما بود و من در شرکت پارس فاستون کار می‌کردم. آن زمان چون هنوز لیگ حرفه ای نشده بود اکثر بازیکنان شغل های دیگری داشتند. یک بار در کوه صفه تمرین داشتیم و دو نفری از مسیر دیگری رفتیم. حجازی مرا خیلی قبول داشت و می گفت باید حتما به تیم ملی دعوت شوی. در بین مسیر از من پرسید که از شرکت چه قدر حقوق می گیرم. وقتی جواب دادم، گفت: با این حقوق، اگر 20 سال هم کار کنی، عددی نمی‌شود و تاکید کرد، مجید کارخانه را رها کن و به فوتبال بچسب. وی معتقد بود با قرارداد فوتبالی در عرض سه سال می توانم به اندازه حقوق 20 سال کارخانه درآمد داشته باشم. من به حرف ناصرخان گوش کردم و دیگر کارخانه نرفتم و در عرض چند سال، همان حقوقم از کارخانه را ازفوتبال دریافت کردم. من همیشه به بازیکنان جوان می‌گویم، حرف بزرگ تر ها را گوش بدهید؛ حجازی مثل برادر بزرگ تری مرا راهنمایی کرد و با گوش دادن به حرف وی، دوران فوتبال من 20 سال ادامه پیدا کرد، در صورتی که اگر هم‌زمان کار هم می‌کردم، فوتبالم ده سال بیشتر دوام نداشت.


گروه بندی ایران در جام جهانی را چه طور ارزیابی می‌کنید. شما هم فکر می کنید با توجه به تیم های هم گروه، شانس ایران برای صعود به حداقل رسیده است؟

تیم ایران از جمله تیم هایی است که خوب دفاع می کند؛ همان طوری که در برابر آرژانتین، اگر دفاع نمی کردیم بد گل می خوردیم؛ اما دیدید که با شیوه دفاعی، در ضد حمله ها موقعیت خوبی داشتیم و در برابر ستاره ای مثل مسی مغلوب شدیم. زمانی که قرعه کشی ایران مشخص شد این موضوع برایم جالب بود که هر دو تیم اسپانیا و پرتغال، تیم هایی هستند به شگرد بازی با تیم‌هایی که عقب بازی می کنند آگاه هستند و می دانند چگونه برای باز کردن دروازه باید فشار بیاورند که این موضوع مرا نگران کرده و معتقدم تیم ایران در برابر این تیم ها، باید بازی هوشیارانه‌ای به نمایش بگذارد.


به عنوان سوال پایانی، هنوز هم به یاد ماجرای دیدار السد و سپاهان و آن اتفاقاتی که زمینه حذف سپاهان از لیگ قهرمانان آسیا را فراهم کرد، می افتید؟

هر بار که یادم می آید، ناراحت می شوم؛ اما بیشتر از این ناراحت می‌شوم که وقتی آن اتفاق رخ داد، همه« ما نبودیم، ما نبودیم» به راه انداختند. این برای من تجربه ای شد که موقع خوشی و قهرمانی همه هستند؛ اما در چنین وقت هایی، آنهایی که بیشتر از همه مقصر بوند، خودشان را کنار کشیدند. بعد از این ماجرا تنها کسی که به طور رسمی و آن هم در رسانه ملی، از همه بابت اتفاق رخ داده عذرخواهی کرد، من بودم.


یعنی شما معتقدید افراد دیگری در وقوع این اتفاق دخیل بودند؟
من می گویم مقصر هستم و نمی خواهم اسمی از افراد دیگر به میان بیاورم. من قبل از بازی پیگیری های لازم را کرده بودم و اسامی محروم ها را خواستم که به من گفتند، بوستانی و توره محروم هستند که هر دوی آنها از تیم جدا شده بودند. در جلسه قبل از بازی هم گفتند که محروم ندارید. متاسفانه کسانی که تقصیر بیشتری نسبت به من داشتند، خودشان را کنار کشیدند؛ اما با تمام این اتفاقات باز هم خوشحالم که تماشاگران پشت من بودند. وقتی از قطر برگشتیم با سایپا بازی داشتیم که این بازی را بردیم و برایم جالب بود که تماشاگران مرا تشویق کردند. قبول دارم اشتباه بدی رخ داد؛ اما من به عنوان یک سپاهانی، مورد لطف تماشاگران قرار گرفتم.
نظرات کاربران
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.
آخرین ها