X

ورود به پایگاه خبری طوفان زرد

19 تیر 1395, 22:10
کد خبر: 19089
خبرنگار: HSH
نظرات: 9

به بهانه بازگشت کاپیتان محرم نویدکیا

سربازانت برای تو تا پای جان می جنگند...

سربازانت برای تو تا پای جان می جنگند... سربازانت برای تو تا پای جان می جنگند...
خوشی هایمان با تو معنا شد و لحظه هایمان با تو طلایی... سپاهانی بودنمان را با تو خاطره ساز کردیم و فعل بردن را در کنار تو صرف.... ای معنای قهرمانی، گام هایت شیرین ترین و آرام بخش ترین ملودی دوران طوفانیمان...
مستطیل سبز، خاک زیر پاهای استوارت... آن هنگام که تابو شکن دو قطبی خیالی پایتخت بودی و با آمدنت رویای شیرین قهرمانی در نقش جهان دیار سپاهان واقعیتی شد که باورش در باورمان نمی گنجد...
مَحرمِ حَرَمِ دلهایمان مُحرم؛ آیتِ پیوند دوباره سپاهان با قهرمانی ها! شطرنج بودنت، کیش و مات بد خواهانت شده است...
شاه سپاهانی من، حالا، سربازانت برای تو تا پای جان می جنگند... تا اثبات کنند دوست داشتنت را...
ضربان قلب سپاهان، آمدی و آمدنت مُهری دوباره بر مِهرهایمان زد، بر همدلی ها، برای روزهای غرشینمان...
آن روز که عزم رفتن کردی هیچ گاه آنچه که گفتی در 90 را با 90 دقیقه بازیت هضم نکردم؛ چراکه آن ها غیر قابل مقایسه بودند...
"امید زرد پوشان، نا امیدمان نمی کند" و این جمله تنها حسِ خوش این روزهای بی تو بودن بود...
هافبک سرزمین پرش های آسیایی همیشه آشنای نصف جهان، 4 مقدست حال مقدس تر از گذشته است برایمان؛ وقتی نگاهمان مبهوت بی خبری ها و سردرگمی ها ماند....
دلمان غوطه ور شد کاپیتان، کِشتی بدشانسی ها را خودت غرق کن و افتخاراتمان را به ساحل امید برسان؛ کمی خسته ایم؛ غریق نجات می خواهیم... حفاظت از شرف تیممان سخت بود، سخت تر هم شد؛ حفظ قهرمانی ها، آسیایی بودنمان؛ سخت است رویایی باشد... رویایی بی انتها تا برسد به کابوس های شبانه مان؛ پس لنگر بزن و در دل شب با ما از باورهایمان بگو...
بگو که تصویر مچاله شده روی آب های زاینده رود در حال گذرست و آب اینطور نشان می دهد...
مددی کن تا از میانه ی بازی با کلمات رهایی یابیم... که کدامین درست است؟!؛ ضعف مدیریت یا مدیریت ضعف؟!
بگو از مگو های مهد سپاهان کبیر، از برنامه هایی برای به اوج رسیدن؛ راستش از دریای دروغگو خسته شده ایم، نردبان ترقی ها را بیاب؛ قول و قرار هایی با خورشید گذاشته ایم... چیزی به غروب آفتاب طلایی نمانده... کفش های آهنین می خواهد جبران بحران ها...
یار راه هایمان: محرم، به حرمت دلهای شکسته مان بعد از هر شکست؛ هرگز رفیق نیمه راه نشو که خاطره هاست با تو...
رازهایی هست که آب و هوای چشمانمان را بارانی کرد تا همچون ستاره ها در شب کویری نتایجمان بدرخشد...
بگو که شنیده ای طوفانی زرد رنگ آسمان اصفهان را روشن خواهد کرد... پس به امید طوفان بیا تا با هم، همگام روی شن های ساحل قدم بزنیم تا طوفان ردپای ناامیدی ها را پاک کند...
نویدکیا، نویدی بیاور و کیایی و بزرگواری کن راه قهرمانی را پیدا کنیم و باشد وعده مان کنار آفتابگردانها، عاشقان منتظر برای پرتوهای آفتاب...
که آنگاه، چای و صبحانه بیداری ها با من؛ نشان راه امید با تو...
نظرات کاربران
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.
آخرین ها